چکیده :در بعضی از ممالک، حاکمان آبرو و مشروعیت خود را با اختلاسگران پیوند می زند. در این ممالک حاکمان به هوای اینکه صلاح ملکت خویش خسروان دانند، خواسته یا ناخواسته برای دزدها ریش گرو می گذارند، غافل از آنکه مشروعیت آدمها و حکومت ها با اختلاس می سنجند نه اختلاس را با آدمها....
کلمه-آمنه کشاورز: اختلاس، در هر مملکتی ممکن است اتفاق بیافتد. هیچ قانونی آن اندازه کامل نیست که جلوی همه ی اختلاسگران را بگیرد. اما در بعضی از ممالک، هنگامی که اختلاسی کشف شد، با اختلاسگران برخورد می کنند. اختلاسگران در پیشگاه چشم مردم محاکمه می شوند، تا هم اختلاسگر به سزای عمل خود برسد و هم اعتماد عمومی به اجرای قانون بازگردد.
اما در بعضی از ممالک، حاکمان آبرو و مشروعیت خود را با اختلاسگران پیوند می زند. در این ممالک حاکمان به هوای اینکه صلاح ملکت خویش خسروان دانند، خواسته یا ناخواسته برای دزدها ریش گرو می گذارند، غافل از آنکه مشروعیت آدمها و حکومت ها را با اختلاس می سنجند نه اختلاس را با آدمها. هیچکس نمی گوید چون «فلانی» اختلاس کرده است، بهتر است از آن بگذریم و یا نادیده اش بگیریم، بلکه همه می گویند فلانی چون اختلاس کرد و یا از اختلاسگران حمایت کرد، آدم خوبی نیست. اصولاً اختلاس نام آدمها را هم عوض می کند. مشهورترین و مهمترین آدم دنیا هم که باشی پس از آنکه اختلاس کردی، پسوند و پیشوند نامت می شود مختلس. از خواهش و تمنا و دستور و بخشنامه هم کاری ساخته نیست. بر اذهان آدم ها که نمی شود حکومت کرد.
نگارنده گمان می کند ما نیز از زمره ی ممالکی باشیم که پرونده ی «اختلاس بزرگ» به جای محاکمه ی مختلسان با مشروعیت حاکمان گره بخورد و بی نتیجه بماند و البته برای این گمان خود دلایل متعددی دارد.
دلیل اول: «بزرگی» این اختلاس است! هر چه اختلاس بزرگتر باشد، پای آدم های بزرگتری در میان است و برخورد با آدم های بزرگتر هم که طبیعتا سخت تر است.
دلیل دوم: افرادی که تا این اندازه در سیستم دولتی نفوذ کرده اند، این مهارت را دارند که در همین سیستم گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
دلیل سوم: رقم این اختلاس آن قدر بالاست که بسیاری از آدم ها را وسوسه می کند. یعنی با پول همین اختلاس می شود خیلی از آدم ها را خرید. بخصوص آدمهایی که پای خودشان هم در جاهای دیگری گیر باشد.
دلیل چهارم: فرمان کنار رفتن و خاموش شدن رسانه در خصوص موضوع اختلاس است. رسانه ها تنها رکنی از جامعه بودند که در قبال این موضوع مسئولیتی مستقیم یا غیر مستقیم نداشتند و ممکن بود هر از گاهی سوابق و عواقب این اختلاس را یادآوری کنند اما با حکم حکومتی اخیر آنها نیز یا باید پرونده ی اختلاس را ببندند و یا خودشان بسته شوند.
دلیل پنجم: قدرت سیاسی، یک دست شده است. مجلس و قوه ی قضائیه و قوه ی مجریه در اختیار تنها یک گروه خاص است که متاسفانه به اشتباه به اصولگرایان مشهورند. آنها هم نه در نظر طرفدار شفافیت اند و نه در عمل می توانند استخوان های همدیگر را بشکنند. تا الان هم اگر سخنی از اختلاس پیش آمده است دعوا سر لحاف ملاست و زیاده خواهی حلقه ی احمدی نژاد کار دستشان داده است.
دلیل ششم: اختلاس های زنجیره ای است و در این مملکت هر چیز که زنجیره ای شد، به عاقبت نمی رسد و یا عاقبت به خیر نمی شود. نشانه ها و شواهد متعددی وجود دارد که اختلاس بزرگ، بزرگترین و تنهاترین اختلاس رخ داده در پاکترین دولت تاریخ نیست. در حقیقت سرنوشت این پرونده با شبکه ای از اختلاس ها و دزدی ها و قانون شکنی ها گره خورده است. اختلاس بزرگ تنها یک گره روشن شده از شبکه ی اختلاس هاست.
دلیل هفتم: تجربه!! تجربه نشان داده است که این پرونده های ملی هیچکدام به نتیجه نمی رسند چون سرنوشت حاکمیت با آنها گره خورده است. قتل های رنجیره ای، کوی دانشگاه، ترور حجاریان، کهریزک، انتخابات ۲۲ خرداد و… به عبارت مشهور «گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنچه هست گیرند.»
دلیل هشتم: ماشین ریش تراشی است که در کوی دانشگاه به سرقت رفت.
دلیل نهم:عامل ترور حجاریان است که در جلسه دادگاه به ریش قانون می خندید.
دلیل دهم: قاضی سعید مرتضوی است که در حال مبارزه با قاچاق کالاست …راستی یاد قاضی مرتضوی افتادم. اصلاً چرا پرونده ی اختلاس را به دستان توانمند قاضی سعید مرتضوی نمی سپارند تا همزمان با رسیدگی به پرونده ، رسانه هایی را که پرونده ی اختلاس را کش می دهند تارو مار نکند ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
تعداد نظرات زیاد شده و سوال ثبت نمیشه چنانچه شد جواب میدم / در هر قسمتی نظر یا سوال کنید جواب داده میشه