سئوال جواب درباره قوانین ایران

سئوال جواب درباره قوانین ایران

۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

بازداشت علی اکبر سروش استاد دانشگاه برای اجرای حکم زندان


دکتر علی اکبر سروش استاد دانشگاه و ار فعالان سیاسی استان مازندران پس از ابلاغ محکومیت ، صبح  دیروز بازداشت و به زندان متی کلای بابل منتقل شده است.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران»  تا کنون هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان بعد از بازداشت بدست نیامده است.
بر اساس رای شعبه سوم دادگاه تجدید نظراستان مازندران سروش به چهار ماه زندان محکوم شده است
علی اکبر سروش در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۸۸ در پی ارسال احضاریه از طرف دادسرای انقلاب بابل بازداشت و مدت ۴۷ روز را در سلول‌های انفرادی به سر برده  و سپس با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود.
دکتر علی اکبر سروش عضو ستاد میر حسین موسوی در شهرستان بابل و رئیس ستاد دکتر معین- کاندیدای اصلاح طلب- در مازندران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ و رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان بابل در دوران اصلاحات و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و فنون بابل بود.

آزادی شهلا رحمتی شهروند مسیحی بعد از هشت ماه


شهلا رحمتی شهروند مسیحی که از بهار سال جاری بازداشت و در بند عمومی زنان زندان اوین به سر می‌برد، با تبرئه در دادگاه تجدید نظر از زندان آزاد شد.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» شهلا رحمتی پیش‌تر در دادگاه بدوی به اتهام عضویت در گروه غیر قانونی به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر بررسی و وی از اتهام وارده تبرئه شد.
وی نزدیک به سه ماه را در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر برده بود.
مریم جلیلی و میترا زحمتی دو هم پروند‌ه‌ای وی کماکان در زندان اوین به سر می‌برند.  میترا زحمتی به دو سال و نیم زندان محکوم شده و مریم جلیلی همچنان در بازداشت به سر می‌برد.

بازداشت یک فعال کرد در بانه و بی‌خبری از وضعیت دو فعال کرد در مریوان و سقز


بهمن یاور فرزند فایق از اهالی روستای شاهنشین از توابع مریوان حدود پانزده روز پیش توسط لباس شخصی‌های حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده است.
تارنمای کردپا گزارش داده است که بهمن یاور پس از بازداشت به بازداشتگاه حفاظت اطلاعات شهر سنندج منتقل شده است.
خانواده این فعال کرد تا کنون چندین بار جهت پی‌گیری و ملاقات وی به این نهاد نظامی – امنیتی مراجعه نموده‌اند اما موفق به دیدار و یا به دست آوردن اطلاعاتی مبنی بر دلایل بازداشت وی به دست نیاورده‌اند.
تارنمای آژانس خبری موکریان نیز گزارش داده است که از سرنوشت خالد امین پور شهروند سقزی که توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده اطلاعی در دست نیست.
خالد امین پور حدود ۵۰ روز پیش از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شده که بنا به اظهارات یکی از بستگان نامبرده تاکنون از وضعیت وی خبری در دست نیست. شایان ذکر است علیرغم پیگیری‌ خانواده امین پور، تاکنون مقامات مسئول توضیحی در رابطه با محل نگهداری این شهروند و اتهام یا اتهامات احتمالی وی نداده‌اند.
این تارنما همچین از بازداشت یک فعال کرد اهل بانه به نام سیاوش احمدی خبر داده است.
سیاوش احمدی توسط نیروهای امنیتی در این شهر دستگیر و روانه زندان شده است.
بر اساس این گزارش وی پس از بازداشت به زندان مرکزی شهر سقز منتقل شده است. تا لحظه تنظیم این گزارش از اتهاماتی که منجر به بازداشت این شهروند شده، اطلاعی در دست نیست.

رئیس سازمان زندان‌ها: باید وصف مجرمانه را از بعضی اعمال برداریم


رییس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی گفت: آنچه که از قبل از در قوه قضاییه شروع شده بود و نیاز به تداوم دارد موضوع قضازدایی است زیرا خیلی از مسائل را می‌شود خارج از قوه قضاییه حل کرد تا نیازی به مراجعه به محاکم دادگستری نباشد. در کنار آن موضوع جرم‌زدایی هم مطرح است که ما باید به این سمت برویم که وصف مجرمانه را از بعضی اعمال برداریم و برای مقابله با آن تدابیر دیگری اتخاذ کنیم.
وی افزود: مثلا زندانیان زیادی داریم که با عنوان تکدی‌گری در زندان هستند. قانون هم تکدی‌گری را جرم دانسته است و ما در سرقت‌ها و تکدی‌گری‌ها زندانی‌ایی داریم که مثلا با کلی زحمت هزار تومان از صندوق صدقات برداشته است که در واقع به نظر من پول خودش بوده است، البته این با کسی که عابربانک را از جا می‌کند فرق می‌کند.
اسماعیلی گفت: قانون جدید راهنمایی و رانندگی در مواردی مجازات‌ها را تشدید کرده و خوب است اما مواردی مشاهده می‌شود که برای آن‌ها حبس در نظر گرفته شده است مثلا برای مخدوش کردن پلاک خودرو که در تهران به خاطر اجرای طرح زوج و فرد زیاد اتفاق می‌افتد، ۶ ماه تا ۲ سال حبس در نظر گرفته شده است. البته من نمی‌خواهم بگویم این عمل مباح است ولی باید با تخلفات و جرایم متناسب برخورد کنیم. مثلا در این مورد می‌توان ۶ ماه ماشین فرد متخلف را متوقف کرد.
وی ادامه داد: یا اخیرا رییس سازمان حفاظت محیط زیست مصاحبه‌ای کرده و گفته است باید مجازات صیادی غیر مجاز را تشدید کنیم و برای آن حبس‌های سنگین قرار دهیم یعنی اگر کسی رفته در دریا ماهی‌گیری کرده را زندانی کنیم.
رییس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی با تاکید بر اهمیت بازدارنده بودن اجرای مجازات حبس گفت: زندان باید محلی برای نگهداری اراذل و اوباش، مخلان امنیت جامعه،‌ سارقان، کلاه‌برداران، متجاوزین به نوامیس مردم و کسانی که اگر داخل جامعه باشند برای جامعه مشکل ایجاد می‌کنند، باشد و این افراد به داخل زندان بیایند. شیوه اجرای مجازات‌ها هم باید یک شیوه بازدارنده بشود. یعنی برای دیگران هم عبرت‌آموز باشد و در ایام زندان هم باید بتوانیم با برنامه‌های اصلاحی و تربیتی و فعالیت‌های مختلف برنامه‌ریزی کرده و کاری کنیم تا اگر فرد از زندان آزاد شد دیگر مرتکب جرمی نشود و این‌ها امکان‌پذیر نیست مگر با برگزاری نشست‌ها، همایش‌ها و بهره‌گیری از نظرات کارشناسان و صاحب‌نظران حوزه‌های مختلف اجتماعی.
اسماعیلی با اشاره به تحلیل ۱۰ ساله‌ای که در مورد کانون اصلاح و تربیت تهران تهیه شده است، گفت: بر اساس این تحلیل، ۴۵ درصد مددجویان بچه‌هایی هستند که خانواده بالای سرشان نیست. البته ما آن‌قدر طلاق نداریم اما از این ۴۵ درصد ۱۵ درصد یتیم، ۹ درصد بچه‌های طلاق و بقیه بچه‌هایی هستند که خانواده‌های‌شان متارکه عملی داشته‌اند.
رییس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی گفت: من نمی‌خواهم ادعا کنم که آمار اعتیاد بالاست اما این ادعا دارم که عموم بچه‌های کانون از خانواده‌هایی هستند که اغلب این خانواده‌ها به اعتیاد دچار هستند به طوری که ۶۵ درصد این بچه‌ها گفته‌اند خانواده‌هایشان گرفتار اعتیاد هستند.

بهروز جاوید تهرانی با پایان دوره محکومیت از زندان آزاد شد


بهروز جاوید تهرانی فعال دانشجویی و سیاسی ۳۰ ساله است. جاویدتهرانی اولین بار در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۸۷ در سن ۱۹ سالگی در حوادث کوی دانشگاه تهران بازداشت شد. او به خاطر حضور در اعتراض‌ها و حوادث کوی دانشگاه تهران از سوی دادگاه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به هشت سال زندان محکوم شد. وی در زمانی که در زندان به سر می‌برد، مادر خود را از دست داد، اما مسئولین قضایی اجازه حضور او را در مراسم خاکسپاری مادرش ندادند. دادگاه تجدیدنظر حکم هشت سال زندان وی را در این دوره به چهار سال زندان  و سه سال حبس تعلیقی کاهش داد و جاوید تهرانی در اواخر سال ۱۳۸۲ با نظر قاضی مبنی بر معلق شدن ۳ سال از دوران محکومیت‌اش  و با استفاده از قانون آزادی مشروط از زندان آزاد شد و مابقی حکم وی به حالت تعلیق دارآمد.
جاوید تهرانی بعد از آزادی از زندان به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. وی در طول سال ۱۳۸۳ دو بار در تهران دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. تاریخ یکی از دستگیری‌های وی در روز ۱۸ تیر ماه سال ۱۸۳ بود که پرونده‌ای در همین زمینه برای وی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تشکیل شد. هر دو بار این بازداشت‌ها به خاطر حضور وی در تجمع اعتراضی در مقابل دفتر سازمان ملل متحد برای حمایت از زندانیان سیاسی بود.
وی همچنین عضو «جبهه دموکراتیک ایران» است که این عضویت مبنای یکی از اتهامات وی قرار گرفته است. وی همراه دیگر اعضای این گروه پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ در اعتراض به فقدان شفافیت و دمکراسی انتخابات ایران دست به فعالیت هایی همچون نصب پوستر، توزیع بیانیه و نگارش شعارهای سیاسی در جهت تحریم انتخابات بر روی دیوار زد. از دیگر فعالیت‌های وی جمع‌آوری پول برای خانواده‌های زندانیان سیاسی و تهیه‌ی فیلم‌های کوتاهی حاوی مصاحبه با آن‌ها بود. از جمله‌ی این فیلم‌ها مصاحبه با اکبر محمدی در دوران مرخصی‌اش بود.
جاوید‌تهرانی همچنین بعد از آزادی از زندان در عرصه‌ی وبلاگ‌نویس به فعالیت پرداخت که از جمله‌ی وبلاگ‌های او «فرهنگ اصطلاحات زندان» بود.
بازداشت
بهروز جاوید تهرانی در تاریخ ۴ خرداد ماه سال ۱۳۸۴  در منزل خود در تهران بازداشت شد. تهرانی مدت سه ماه را در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی به سر برد. بر اثر این شکنجه‌های وی دچار صدمات جدی شد. بر اثر ضربه‌هایی که به سرش در مدت بازجویی و حضور در سلول‌های انفرادی اوین وارد شده بود بینایی‌اش دچار مشکل شد. وی از بازجویان خود شکایت کرد که به شکایت وی هرگز رسیدگی نشد.
این در حالی بود که پزشکی قانونی در سال ۱۳۸۵ شکنجه شدن وی را رد زندان تأیید کرده بود، اما به او اجازه داده نشده تا از مراقبت‌های پزشکی مورد نیاز برخوردار شود. کبودی و زخم های تازه بر بدن و نیز از دست دادن ۵۰ درصد از بینایی اش به دلیل جراحت‌هایی که بازجویانش به سر او وارد کرده‌اند از جمله صدمات وارد شده به وی است.
وی همچنین در طول دوره‌ی بازداشت در سلول‌های انفرادی دست به اعتصاب غذا زد که ۱۸ روز به طول انجامید و مسئولین زندان از رسیدگی پزشکی به وی در این مدت خودداری کردند.
اتهامات و حکم
بهروز جاویدتهرانی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد (حسن زارع دهنوی) بدون داشتن وکیل محاکمه شد. وی در این دادگاه به اتهام «تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری»، «همکاری با سازمان مجاهدین» و «عضویت در جبهه دموکراتیک ایران» در مجموع به تحمل ۷ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. اتهام «همکاری با سازمان مجاهدین» در این پرونده مسبب صدور حکم سه سال و نیم زندان برای وی شد که این حکم در دادگاه تجدینظر به ۶ ماه زندان کاهش پیدا کرد. بدین ترتیب وی چهار سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.  حکم دادگاه تجدید نظر وی در تاریخ ۱۷ آبان ماه ۱۳۸۷ در زندان به وی ابلاغ شد.
در سال ۱۳۸۶ نیز با نظر قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب حکم تعلیقی سه سال زندان وی از پرونده‌ی کوی دانشگاه اجرایی شد. به طوری که هم‌اکنون وی دوران محکومیت ۴ سال و نیم زندان خود را در پرونده‌ی سال ۱۳۸۴ به پایان رسانده است و اکنون به خاطر محکومیت باقی‌مانده‌ی خود از پرونده‌ی کوی دانشگاه در زندان به سر می‌برد.
در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۹ حکم ۷۴ ضربه شلاق وی نیز در زندان رجایی‌شهر کرج به اجرا درآمد و وی در زندان ۷۴ ضربه شلاق خورد.
پیگیری
بهروز جاوید تهرانی در تاریخ ۹ام شهریور ماه ۱۳۸۴ پس از سپری کردن بیش از سه ماه حضور در سلول‌های انفرادی به زندان رجایی‌شهر در کرج منتقل شد. وی به اندرزگاه ۶ این زندان منتقل و در بدو ورود در اعتراض به انتقال خود به این زندان دست به اعتصاب غذا زد. در تاریخ ۳۰‌ام فروردین ماه ۱۳۸۵ جاویدتهرانی به خاطر پرونده‌ی مفتوح خود از بازداشت سال ۱۳۸۳ به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران احضار و در آن‌جا حاضر شد.
در تاریخ ۳۰ مهر ماه ۱۳۸۵ جاویدتهرانی مورد حمله چند مجرم خطرناک در حضور مسئولین در زندان قرار گرفت و مسئولین زندان اقدامی در جهت حفاظت از وی به عمل نیاورند. این مساله باعث وارد آمدن صدماتی به وی شد. این حمله پس از آن صورت گرفته بود که وی در زندان مراسم یادبودی برای اکبر محمدی برگزار کرده بود.
وی در طول سپری کردن دوران محکومیت خود بارها مورد ضرب و شتم و توهین مامورین زندان قرار گرفت و بارها به سلول انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل شد. همچنین وی در زندان بارها از بندی به بند دیگر و از سالنی به سالن دیگر منتقل شده است که بارها از این مساله شکایت داشته است. از جمله وی در اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ وی به پس از درگیری لفظی با یکی از زندانبان زندان رجایی‌شهر مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به مدت ۱۵ روز به سلول‌های انفرادی این زندان منتقل شد.
همچنین در ادریبهشت ماه سال ۱۳۸۸ نیز وی به سلول انفرادی منتقل شد و دست به اعتصاب غذا زد. وی در سلول‌ انفرادی با دست‌بند و پابند مورد ضرب و شتم مامورین زندان قرار گرفت و تا پایان حضور در سلول انفرادی که ۲۳ روز به طول انجامید، از اعتصاب غذا دست برنداشت.
در تاریخ  ۱۶ اسفند ماه ۱۳۸۸ وی بار دیگر به سلول‌های انفرادی زندان رجایی‌شهر منتقل شد. در حالی که تهرانی در شرایط غیرانسانی و بسیار بدی در سلول‌های انفرادی زندان رجایی‌شهر نگهداری می‌شد، در تاریخ ۱۰ فروردین ماه ۱۳۸۸  مسئولان زندان رجایی‌شهر به وی اعلام کردند که یا باید در سلول انفرادی بماند و یا به بند مجرمان خطرناک منتقل شود. این مساله موجب واکنش وی شد و دست به اعتصاب غذا زد.
در خرداد ماه ۱۳۸۹ نیز بهروز جاوید تهرانی بار دیگر به سلول‌های انفرادی منتقل شد تا سهیمه‌ای هر ساله از سلول انفرادی داشته باشد و در تمام سال‌های دوران محکومیت دست کم یک بار را به سلول انفرادی رفته باشد. وی از ۱۰ خرداد ماه ۱۳۸۹ به سلول انفرادی منتقل و بیش‌تر از یک ماه را در این سلول‌ها محبوس بود. این در حالی بود که وی در شرایط بسیاری بدی نگهداری می‌شد.
در آذر ماه ۱۳۸۹ نیز وی به اندرزگاه سه زندان رجایی شهر منتقل شد. در خرداد ماه سال ۱۳۹۰ وی در حالیششمین سال زندان و محکومیت خود را سپری می‌کرد که حتا یک روز از حق مرخصی استفاده نکرده بود. در تاریخ ۷ تیر ماه ۱۳۹۰ وی به همراه سه زندانی دیگر در اقدامی نامعلوم از سوی مسئولین قضایی به بند ۲۴۰ زندان اوین تهران منتقل شد.  با گذشت یک ماه وی هنوز در سلول‌های انفرادی زندان اوین و بند ۲۴۰ به سر می‌برد و هنوز مسئولین قضایی دلیل این امر را اعلام نکرده‌اند.
بهروز جاوید تهرانی با پایان دوره محکومیت در تاریخ ۵ دی ماه  ۱۳۹۰ از زندان آزاد شد.

اجرای حکم پنج تن از قاچاقچیان مواد مخدر در زندان شاهرود


روابط عمومی دادگستری استان سمنان گزارش داده است که در این حکم پنج متهم با مشخصات (ح.ب) اهل گنبد، (هـ ب) اهل بجنورد،(ح ر) اهل اسفراین، (ا س) اهل تهران و (ا م) اهل هشترود با جرائم حمل و نگهداری مقادیر زیادی از مواد مخدر توسط دادگاه انقلاب اسلامی شاهرود به اعدام محکوم شده بودند که احکام آنان پس از طی تشریفات قانونی و تأیید در دادستانی کل کشور و موافقت ریاست قوه قضائیه، صبح امروز در زندان شاهرود به اجرا در آمد.
در این گزارش آمده است که تقاضای عفو هر یک از متهمان در دو مرحله مطرح، که  پس از انجام بررسی های لازم و عدم احراز شرایط، توسط کمیسیون مرکزی عفو و بخشودگی رد شده بود.

افزایش جمعیت کیفری زندان‌ها نگران کننده است


ذبیح اله خدائیان رئیس کل دادگستری استان گفت: «قضات شریف بایستی از اعزام به زندان هرکس که مرتکب جرم می شود حتی الامکان خودداری نمایند و از راهکار های قانونی مانند تخفیف، تبدیل و تعلیق مجازات و همچنین آزادی مشروط و مرخصی و اشتغال به کار در جهت کاهش جمعیت کیفری زندان ها استفاده نمایند.»
به گزارش تارنمای سازمان زندان‌ها وی در ادامه گفته است که «هر چند به لحاظ فیزیکی و فضای نگهداری زندانیان با مشکلاتی مواجه هستیم اما دستگاه قضایی روند برخورد قاطع خود را با مجرمان جرائم مهم را ادامه خواهد داد.»
خدائیان همچنین بر دقت بیشتر در اعطای مرخصی به محکومین سابقه دار و مرتکبین جرائم خشن تأکید کرد و از قضات استان خواست تا از اعطای مرخصی به زندانیانی که با آزاد شدن شان عرصه را به مردم تنگ می کنند خود داری کنند.
موسی احمدی مدیر کل زندان‌های استان فارس نیز در این نشست قضایی استان فارس گفت: «مجازات زندان و گرایش به زندان و زندان محوری از گذشته های دور در جامعه رایج بوده و متاسفانه تاکنون به قوانین و مقررات و حتی بر افکار آحاد جامعه و مقنین و مجریان سایه افکنده و زدودن آن کار بسیار دشوار است.»
احمدی با اشاره به این‌که با افزایش جمعیت کیفری زندانها گفت: «نه تنها اصلاح و تربیت و آنچه مد نظر قانونگذار است صورت نمی گیرد و تحقق پیدا نمی کند بلکه انسانهایی به مراتب خطرناک تر و کینه توزتر و بیمارتر از قبل از زندان آزاد می شوند.»
وی گفت: «امروز طرفی که در دعوی حاکم می شود اصرار دارد که طرف مقابل برای مدت کوتاهی هم که شده زندانی شود و به غیراز زندان به چیز دیگری رضایت نمی دهد باید فرهنگ سازی کرد که آسیب های ناشی از حبس دامنگیر جامعه نیز می شود.»

۲۶ سال حبس و ۱۳۹۰ ضربه شلاق حکم ۵۷ معترض به وضعیت دریاچه‌ی ارومیه


در میان این ۱۱۲ نفر  که در شعبه ۱۰۴ دادگاه جزایی تبریز محاکمه شده‌اند، پنج زن  و ۹  طفل کمتراز ۱۸ سال نیز به چشم می خورد که رسیدگی به اتهامات اطفال مذکور به دادگاه اطفال احاله شده است.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» همچنین ۵۵ نفر از افراد دستگیر شده ازاتهامات انتسابی تبرئه شده‌اند.
عده‌ای از این افراد  روز ۱۲ شهریور ماه سال جاری در تبریز و درجریان تجمع اعتراضی مردمی به رد طرح دو فوریتی آبرسانی به دریاچه ی ارومیه دستگیر شده بودند. عده ای نیز  پس از برگزاری مسابقات فوتبال بین تیم های تراکتورسازی و مس کرمان و استقلال دستگیر و پس از انتقال به اداره ی اطلاعات در معرض توهین و فشارهای روحی و جسمی قرار گرفته و سپس به صورت موقت آزاد شده بودند.
نقی محمودی  وکیل دادگستری در رابطه با صدور این حکم به «خانه حقوق بشر ایران» گفت: «استناد قاضی دادگاه به ماده ی ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی؛ بخش تعزیرات؛ استنادی حقوقی نبوده و انطباق عنصر مادی جرم موضوع این ماده با رفتار مشروع و انسانی معترضین بلا وجه و مخدوش است. چرا که معترضین به ندای وجدان بیدار خود که در بسیاری خفته است گوش فرار داده و با جدی دانستن این معضل و عدم توجه و احساس مسئولیت از جانب آن ها، قصد اخطار به مسئولین را داشته‌اند. بنابراین رفتار اعتراض آمیز معترضین که ممکن است در مواردی شکل قهر آمیز و خشم آلود نیز به خود گرفته باشد به هیچ وجه من الوجوه در ردیف عنصر مادی اخلال در نظم عمومی موضوع ماده ی مذکور نیست.»
محمودی در ادامه گفت: «موضوع خشکاندن عمدی دریاچه ی ارومیه از سوی دولت که چند سالی است مورد توجه رسانه‌ها و کارشناسان قرار گرفته همواره مورد انکار و فرافکنی مقامات مسئول جمهوری اسلامی بوده است. به طوری که مسئولین امر به جای توجه اصولی به این فاجعه ی عمیق زیست محیطی و جلوگیری از گسترش دامنه ی آثار ویرانگر تبدیل دریاچه مذکور به کویر نمک معترضین به آن را مورد سرکوب و آزار قرار داده است. به طوری که در دو سال اخیر صدها تن در شهر های مختلف آذر بایجان ، خاصه تبریز و ارومیه دستگیر و احکام سنگینی حداقل در خصوص ده‌ها تن صادر شده است که وکالت عده ای از آن ها را بر عهده گرفته بودم. در حالی که به اظهار کارشناسان محیط زیست تنها راهکار منطقی برای رفع این معضل ، باز کردن آب سد های احداثی در مسیر رودخانه و سرازیر شدن آب دخیره شده ی پشت سدها به دریاچه است.»
تصاویر حکم و اسامی محکومان

یک فعال سیاسی در چین به ده سال زندان محکوم شد


رادیو فردا گزارش داده است که چِن شی به اتهام « اقدام به تخریب قدرت دولت» این حکم را دریافت کرده است.  چن شی در ۳۶ مقاله ای که بر روی سایت های اینترنتی منتشر کرده است، از دولت کمونیست چین انتقاد می کرد.
در روزهای گذشته یک معترض دیگر چینی، «چِن وِی» نیز به دلیل نوشتن مقالات انتقادی به ۹ سال زندان محکوم شده بود.

احتمال اعدام سکینه آشتیانی با چوبه دار


حجت‌الاسلام شریفی در جلسه پرسش و پاسخ که در جمع دانشجویان دانشگاه تربیت معلم آذربایجان برگزار شد، در پاسخ به سوالی در مورد آخرین وضعیت پرونده «سکینه آشتیانی» و علت عدم اجرای حکم وی تصریح کرد: این خانم دو اتهام داشت؛ یکی عمل نامشروع در حال احصان که حکمش رجم است و دیگری معاونت در قتل شوهر که بابت آن به ده سال زندان محکوم شده است.
به گزارش خبرآنلاین او گفت: این متهم اکنون در حال تحمل مجازات معاونت در قتل است اما چون ما امکانات رجم را نداشتیم، موضوع را به آیت‌الله هاشمی شاهرودی ـ رییس وقت قوه قضاییه ـ ارسال کردم که با توجه به مقارن شدن آن با جابه‌جایی رییس قوه قضاییه و مشغله‌های آیت‌الله شاهرودی، ایشان فرصت پیدا نکردند پاسخ مساله را برای ما ارسال کنند، به همین خاطر مسئله ماند برای دوران اخیر. در دوران اخیر هم آیت‌الله آملی لاریجانی بر این نظرند که چون هدف اصلی اعدام است، پس اگر امکان رجم نیست به لحاظ فقهی می‌شود اعدام را با چوبه دار انجام داد، منتها دستور داده‌اند قدری صبر کنیم تا با فقهای دیگر بحث شود و نتیجه دقیق و روشنی اتخاذ شود.
رییس کل دادگستری استان آذربایجان شرقی گفت: ما هم به این خاطر که متهم در حال سپری کردن دوران مجازات معاونت در قتل است، گفتیم مشکلی وجود ندارد و عجله‌ای در کار نیست. به همین خاطر منتظریم ببینیم نتایج بررسی‌ها در مورد نحوه اعدام ایشان چیست. آن چیزی که الان من می توانم بگویم آن است که منتظریم ببینیم کسی که محکوم به اعدام با رجم شده است آیا می‌شود با چوبه دار نیز حکم اعدامش را اجرا کرد یا خیر و بلافاصله پس از دریافت نتیجه، حکم را اجرا می کنیم.
البته پیش از این دادستان گل کشور گفته بود: “این پرونده دو اتهام و دو مجازات مستقل دارد یک پرونده در رابطه با قصاص مجازات و دیگر اقدام خلاف عفت عمومی است. در مورد قصاص بستگی به اولیای دم دارد که درخواست داده‌اند. اما بحث تخفیف نیست، بحث این است که آیا این حکم بر اساس موازین شرعی داده شده است یا نه؟ و آیا قابل اعاده دادرسی هست یا نه.”
این در حالی است که هوتن کیان وکیل سکینه آشتیانی نیز به ۱۱ سال زندان محکوم شده و دوران محکومیت خود را در زندان سپری می‌کند.

علیرضا شهیری برای اجرای حکم راهی زندان بابل شد


تارنمای ندای سبز آزادی گزارش داده است که بامداد امروز علیرضا شهیری فعال سیاسی برای گذراندن نه ماه حبس تعزیری خود راهی زندان بابل شد.
علیرضا شهیری از فعالان اصلاح طلب و رییس اداره آموزش و پرورش بابل در زمان اصلاحات بود.
او که بهمن ماه سال ۸۸ بازداشت شد، در جریان دادگاه خود ضمن رد اتهامات وارده از سوابق انقلابی خود قبل و بعد از انقلاب سخن گفت و افزودبود: “من بازداشت شده دو نظام هستم. یکی در سال ۵۷ در نظام شاهنشاهی و دیگری در سال ۸۸ در نظام جمهوری اسلامی. همان نظامی که برای آن سالهای متوالی زحمت کشیده ام ولی اکنون مزد زحمات مرا با زندان می دهند. ” رئیس اداره آموزش و پرورش در دوران اصلاحات مجموع دفاعیات خود و دوستانش را به عنوان برگی ثبت شده در تاریخ عنوان کرد.
فشار بر فعالان سیاسی روز به روز افزایش می یابد. در حال حاضر آریا آرام نژاد و علیرضا فلاحتی نیز دوران حبس خود را در بند سارقان می گذرانند.
این دو جوان اصلاح طلب از روز گذشته روزه سیاسی نامحدود خود را در اعتراض به وضعیت زندان آغاز کرده اند.

کامران ایازی زندانی گمنام بند ۳۵۰ زندان اوین


تارنمای کمیته گزارشگران حقوق بشر گزارش داده است که از زندان اوین، دادگاه اولیه کامران ایازی ۹ ماه پیش بر اساس کیفرخواست «محاربه» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برگزار شده و وی به ۹ سال حبس تعزیری و ۱۶۰ ضربه شلاق محکوم شده است.
پرونده وی در دادگاه کیفری استان نیز به اتهام «ارتداد و ساب النبی» نیز در حال بررسی است. دلیل برگزاری این دادگاه «عضویت در انجمن اینترنتی گفتگو و محتوای وبلاگ شخصی با مضمون طنز انتقادی به مسائل دینی و عقیدتی» عنوان شده است.

هفت نفر در ارومیه و یک نفر در سمنان اعدام شدند


دادگستری استان سمنان از اعدام یک زندانی که م.ع معرفی شده به جرم حمل و نگهداری مواد مخدر خبر داده است.
بر پایه این گزارش این زندانی که  روز چهارشنبه ۳۰ آذر ماه سال جاری اعدام شده است دو بار تقاضای عفو کرده که هر دو بار با مخالفت قاضی دادگاه مواجه شده است.
آژانس خبری موکریان از اعدام هفت نفر در زندان ارومیه خبر داده است.
بر پایه این گزارش مسعود شمس نژاد وکیل یکی از اعدام شدگان در گفتگو با خبرنگار سرویس حقوق بشر آژانس خبری موکریان، اسامی این افراد را یوسف – الف، حیدر- د ،مهدی- ص و قربانعلی -ش، سعید – م، سیروس – م و ناهید – الف اعلام کرده است.
وی افزوده است که  اتهام افراد اعدام شده از سوی مراجع قضایی، جرائم مربوط به مواد مخدر عنوان شده است. این وکیل در خاتمه اعلام نمود که اجرای حکم موکل برابر قانون باید به بنده ابلاغ می شد که این کار صورت نگرفت.
شایان ذکر است بعد از ظهر روز گذشته، این هفت شهروند به دستور مسئولین زندان ارومیه به قرنطینه این زندان جهت اجرای حکم منتقل شده بودند.

نگرانی خانواده حسن فتحی از نگهداری او در سلول انفرادی


یکی از بستگان حسن فتحی با اشاره به این که آخرین ملاقات اعضای خانواده با آقای فتحی حدود دو هفته پیش در جریان دادرسی در دادگاه صورت گرفته، به بی بی سی گفت: “به دلیل این بازداشت و بی مهری مادر آقای فتحی سکته کرده و من به عنوان نماینده خانواده شهیدان فتحی، از آیت الله خامنه ای که شبانه به دیدار خانواده شهدا می رود، تقاضا می کنم که به این مادر شهید احترام بگذارند.”
این عضو خانواده فتحی در ادامه برخورد مقامهای امنیتی و قضایی را بسیار تحقیرآمیز توصیف کرد و گفت: “اگر او گناهی کرده، برابر مقررات جاری مملکت محاکمه و اعدامش کنند. ما شهید دادیم که تبعیض نباشد.”
خانواده آقای فتحی تاکید دارند که او بی گناه بازداشت شده است و اتهام “تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب” به او وارد نیست.
او گفت: “او پیشینه روشنی در زمینه روزنامه نگاری دارد و ۳۰ سال است که در مطبوعات ایران قلم می زند. خانواده ما، خانواده ای ارزشی است. ما خانواده شهیدیم. ما برای انقلابمان سرمایه گذاری کرده ایم و پشت سر رهبریم. من نمی دانم که آیا آقای خامنه ای خبر دارد که چنین اتفاقی افتاده است یا نه.”
بازداشت حسن فتحی با محکومیت گسترده داخلی و خارجی روبرو شده است. دهها روزنامه نگار ایرانی با امضای بیانیه ای خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط او شده اند.
این عضو خانواده آقای فتحی از طرف “خانواده شهیدان فتحی” از این تلاشها تشکر کرد.
حسن فتحی در ۲۲ آبان بازداشت شد و رسانه های محافظه کار علتش را مصاحبه او با بی بی سی فارسی درباره انفجار پایگاه موشکی سپاه پاسداران در حومه تهران اعلام کردند.
پس از بازداشت حسن فتحی، بی بی سی بیانیه ای صادر کرد و در آن نوشت: “بی‌بی‌سی فارسی خبرنگار یا کارمندی در ایران ندارد و این بخش به عنوان یک تحلیلگر مستقل با آقای حسن فتحی و بسیاری دیگر از روزنامه نگاران، دانشگاهیان و سایر شخصیت های ایران مصاحبه می کند.

حمید موذنی روزنامه نگار بازداشت شد


تارنمای ادوارنیوز گزارش داده است که حمید موذنی پنجم مهرماه امسال در محل شورای شهر استان بوشهر توسط ماموران اداره اطلاعات استان بوشهر بازداشت و پس از تحمل ۱۵ روز حبس به قید وثیقه ۱۰۰ میلیونی آزاد شده بود.
حمید موذنی در انتخابات گذشته در ستاد مهدی کروبی ، نامزد دربند دوره دهم ریاست جمهوری فعالیت می کرد و سابقه همکاری با اکثر نشریات مستقل استان بوشهر و همچنین سردبیری هفته نامه های محلی همچون ” بیرمی ” و ” آواب بهارستان ” ، ” دریای جنوب ” و ” سلام جنوب ” را در پرونده فعالیت مطبوعاتی خویش دارد و از وی کتاب هایی همجون “تاریخ سینما در بوشهر” ، “بازنگری انتقادی” به چاپ رسیده است و در حال حاضر نیز کتاب “تاریخ فوتبال در بوشهر” ، “تاریخ عکاسی” ، “تاملاتی در باب سینما و فوتبال و… ” “بیا با هم گوش ماهی جمع کنیم” و “تاریخ کاریکاتور” را در دست چاپ داشت .

بازداشت رهبر کلیسا و جمعی از مسیحیان اهواز در آستانه کریسمس


تارنمای «محبت‌نیوز» گزارش داده است که نیروهای امنیتی که به هنگام یورش به داخل کلیسا صورت های خود را پوشانده بودند حتی بچه‌های کوچک کانون شادی که به شدت ترسیده بودند را نیز  با خود بردند.
این گزارش می افزاید: «این ماموران بلافاصله تلفن های همراه حاضرین در کلیسا را ضبط کرده و تمام اتاقها را مورد بازرسی قرار دادند و چند دستگاه کامپیوتر و تجهیزات متعلق به کلیسا را نیز به همراه خود بردند.»
کلیه بازداشت شدگان پس از ساعاتی تهدید و بازجویی آزاد شدند ولی «فرهاد سبک روح» و همسرش به همراه دو تن از دیگر از خادمان کلیسا همچنان در بازداشت به سر می برند و از وضعیت آنان هیچ اطلاعی در دسترس نیست و هیچ گونه تماسی با خانواده های خود نداشته اند.
سال گذشته نیز در همین ایام ماموران امنیتی در اقدامی مشابه تعداد زیادی از هموطنان مسیحی را در نقاط مختلف ایران بازداشت کردند که یک تن از آن‌ها به نام نورالله قبیتی‌زاده همچنان در بازداشت به سر می‌برد.

۱۳۹۰ دی ۴, یکشنبه

دو نفر در زندان لاکان رشت اعدام شدند


تارنمای «فعالین حقوق بشر و دموکراسی» با انتشار این خبر اسامی یکی از این دو نفر را سجاد طال ۲۶ ساله عنوان کرده است.
این تارنما همچنین نوشته است که محمدرضا طال برادر این زندانی اعدام شده نیز در حدود دو هفته قبل در ملاء عام در شهر رشت اعدام شده است.
این خبر از سوی منابع رسمی جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی ایران تاکنون اعلام نشده و واکنشی نسبت به آن صورت نگرفته است.
بسیاری از موارد اجرای حکم اعدام در ایران از سوی رسانه‌های دولتی و رسمی اعلام نمی‌شود، با این حال رئیس دستگاه قضایی با وجود گزارش‌های مکرر از اعدام‌های مخفی در ایران منکر هرگونه اجرای حکم اعلان نشده، شده است.

اجرای حکم شلاق در ملاء عام برای برقراری ارتباط نامشروع


خبرگزاری ایسنا گزارش داده است که حکم شلاق فردی که با نام «س.ی» معرفی شده، دائر بر ارتکاب فعل حرام (برقراری رابطه نامشروع) در ملاء عام اجرا شده است.
اجرای این حکم که از ۴۸ ساعت قبل با نصب پلاکارد در محل‌های مناسب، اطلاع‌رسانی شده بود، با حضور مردم انجام شد.
این خبرگزاری در ادامه این گزارش مدعی شده است که حاضران از برخورد دستگاه قضایی با برهم زنندگان نظم و متخلفان قانون، تقدیر کردند.
این در حالی است که اجرای حکم شلاق همواره به عنوان یکی از موارد نقض حقوق بشر و اجرای مجازات‌های بی‌رحمانه مورد اعتراض شدید مدافعان حقوق بشر قرار گرفته است.

۱۳۹۰ دی ۳, شنبه

خاطرات بازجویی در ۲۰۹ اوین تقدیم به سیدمحمد خاتمی

داستان زیر روایت یک روز بازجویی است، جوانی در همین نزدیکی ها که روزها و شب ها در انفرادی های ۲۰۹ روزگار گذرانده و امروز برگی از خاطراتش را با ما تقسیم می کند. جوانی که در شروع فعالیت سیاسی خود با هزینه دادن و ایستادن و همچنان زندگی کردن، آیتی می آورد از اینکه قرار است سبز بودن را زندگی کنیم.
این فعال سیاسی که چندی پیش آزاد شده داستان خود را مهرماه امسال در سالروز تولد سیدمحمد خاتمی به وی تقدیم کرد و نوشت:
آقای خاتمی عزیز
بعضی خاطرات برای آدم همیشه یک راز می مانند. رازهایی که تو ناگزیر از سرکوب آنها هستی. مترصد فرصتی بودم تا داستانی را که برای من از این رازهاست به شما هدیه کنم و چه فرصتی مناسب تر از سالروز تولد شما. تقدیم به شما که محرم رازها و دردهای این مردمید..
به گزارش کلمه، چند روز بعد سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور سابق کشورمان در پاسخ به این جوان یادداشتی به شرح زیر برایش ارسال کرد:
متن جذاب و در عین حال تکان دهنده بود. آنچه در خور توجه است این که شما علاوه بر روشن بینی، تعهد و پایداری در خور تحسین که هزینه آن را نیز با بزرگواری پرداخته اید، داری قریحه ای خوب در هنر و خلاقیت های هنری هستید که اگر انشالله نسبت به تعمیق و بسط آن اهتمام کنید می توانید آثار ارزنده ای را نیز داشته باشید.
مطالعه آثار ادبی نویسندگان و داستان نویسان و خواندن رمانهای سنگین و آغاز کردن با نوشتن داستانهای کوتاه انشالله می تواند منشا پدید آمدن آثار ارزنده خواهد بود.
سیدمحمد خاتمی
متن کامل داستان این داستان که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته را با هم می خوانیم تا لحظه ای از لحظه هایی که همراهان و دوستانمان با آن دست و پنجه نرم کردند را بیشتر بشناسیم:
“بیانیه کار کی بود؟” جواب می دهم: “نمی دونم، من هم تو سایت ها خوندم.” با سیلی به صورتم می کوبد. بلندتر می پرسد: “پرسیدم بیانیه کار کی بود؟” من هم جوابم را تکرار می کنم. ضربه سنگین دستش که به پشت سرم برخورد میکند مرا به جلو پرتاب می کند. چشم بند دارم. نمی توانم تصور کنم قرار است ضربه بعدی به کجای سرم بخورد! داد می زند: “کار بیانیه را کی انجام داد؟” کوتاه می گویم :”نمی دونم.” این بار خیلی محکم با مشت به صورتم می کوبد. تصور می کنم صورتم پر از خون شده است. دستم را مقابل صورتم می گیرم اما از خون خبری نیست. با کنایه می گوید :”نگران نباش طوری می زنم که جای دستم نمونه. ”
کوتاه می پرسد : “کار کی بود؟ “من هم بدون لحظه ای تامل کوتاه می گویم :”نمی دونم.” سیلی سنگینی صورتم را می چرخاند. دوباره می پرسد من هم دوباره می گویم و بیش از ۱۰ بار این اتفاق تکرار می شود. هم مستاصل شده، هم خسته. خستگی او به من فرصت استراحت کردن می دهد. مرا به سلول برمی گرداند.
چشمانم را روی هم گذاشته ام. به نیرویی که باعث شده تا حالا محکم بایستم فکر می کنم؛ نگرانی برای تو. صدای فریاد توام با تحقیر در راهرو می پیچد: “قهرمان، قهرمان، کجایی قهرمان” صدا را می شناسم. حاج مجید است.
چشمانم را باز می کنم چشمم به نوشته روی دیوار می افتد. پایین نوشته اسم مسعود نوشته شده، “هرچی آرزوی خوبه مال تو” با خودم فکر می کنم می توانم حسش را درک کنم.
به در می کوبد. می دانم باید چشم بندم را بزنم. در سلول باز می شود. حضور حاج مجید را در چارچوب در ۱ در ۵/۱ متری سلول احساس می کنم. طوری که باقی سلول ها هم بشنوند داد می زند “بچه ها این پسره جعلق در حال مقاومت کردنه. نمی خواهید بهش بگید آفرین قهرمان!” می دانم آمده برای تحقیر. چند جلسه فقط و فقط کتک خوردم برای این که به اسم “تو” برسند. اما پای هر چیز ایستاده ام تا تو بیرون به زندگیت برسی.
فحش های رکیک و تحقیر آمیز است که نثار من می شود. تنها واکنش من لبخند و خنده کوتاهی ست. اما همین خنده آرام مثل آتش زدن فتیله یک بشکه باروت باعث می شود حاج مجید وارد سلول شود. حاج مجید سرتیم بازجوهای بازداشتگاه است و می دانستم گزارش بازجو به دستش برسد خودش به سراغم می آید.
زیر لبم شعر روی دیوار را می خوانم. “هرچی آرزوی خوبه مال تو..”
توی اتاق انجمن هستیم. من به نحوه اداره جلسه اعتراض دارم. دبیر جلسه هم از این که بحث ها قابل جمع بندی نیست کلافه است. کاغذ را بر می داری. رو آن چیزی می نویسی. برگه را از وسط تا می کنی. روی میز خم می شوی و برگه را روی میز به سمت من هل می دهی. حدس می زنم برای حل مشکل پیشنهادی داری. برگه را بر می دارم و باز می کنم. روی برگه نوشته ای “هر چی آرزوی خوبه مال تو” سرم را بالا میگیرم و نگاهت می کنم.
برق چشمانت به همراه لبخندی قلبم را می لرزاند. خودنویس سبز رنگی را که روز تولدم به من هدیه دادی برمی دارم و روی همان کاغذ می نویسم “نه، هر چی آرزوی خوبه مال تو، هر چی که خاطره داریم مال من” کاغذ را از همان جایی که تو تا زدی، تا می کنم و روی میز به سمتت هل می دهم. برگه را برمی داری، باز می کنی و می خوانی. این بار تو سرت را بالا می گیری و به من نگاه می کنی، هر دو به هم لبخند می زنیم….
حالا حاج مجید در یک قدمی من است. زیر لبم می خوانم “هر چی خاطره داریم مال من”. سیلی سنگینی صورتم را به سمت چپ می چرخاند. تا می خواهم خودم را محکم نگه دارم سیلی سنگین تری این بار به طرف دیگر صورتم کوبیده می شود. دیگر نمی توانم حدس بزنم مشت و سیلی ها و لگدهای بی رحمانه حاج مجید قرار است به کدام قسمت از بدنم بخورد.
زیر لبم می خوانم:” اون روزای عاشقانه مال تو” گرمی خون را حالا دیگر زیر زبانم احساس می کنم. می خوانم: “این شبای بی قراری مال من”
صدای فحش دادن یک نفر دیگر هم اضافه می شود. یکی دیگر از بازجوهای بند است که متخصص دادن فحش های رکیک است و مرا هم در بازجویی های قبلی بی نصیب نگذاشته. صدای بازجوی خودم هم اضافه می شود. ۳ نفری به جانم می افتند. من هم ناخودآگاه دستم به سمت چشم بند می رود و از روی چشمم برش می دارم. ۳ نفر در سلولند و من هر ۳ نفر را دیده ام.
دیگر کارد بزنی خون حاج مجید در نمی آید. مرا با غضب از سلول به بیرون پرت می کند. احساس گرفتگی شدید در زانوهایم احساس می کنم. اجازه پوشیدن دمپایی به من نمی دهد. من را با پای لخت شروع به چرخاندن در راهرو می کنند. فحش و توهین و تحقیر ادامه پیدا می کند. شلوارت را در می آورم… فحش ها دیگر تهوع آور شده است. من را با همان وضع به اتاق بازجویی می برند و دوباره ۳ نفری به جانم می افتند…
۱۰ روز از آخرین روزی که حاج مجید را دیده ام گذشته است. هر روز یک بازی جدید. هر روز یک داستان تازه. ظاهرا مساله فقط تبدیل به رو کم کنی شده است.
موضوع جدید بازجویی ذهنم را خیلی مشغول کرده. تا قبل سوال می کردند بیانیه کار کی بود. اما در اخرین جلسه بازجویی از نقش تو در بیانیه سوال کردند. ذهن من آشفته و دلم پریشان است. ظاهرا چاره ای جر اعتراف ندارم. آنها به “تو” خیلی نزدیک شده اند.
چراغ را می زنم. نگهبان پنجره کوچک سلول را باز می کند. می گویم می خواهم اعتراف کنم.
بیست دقیقه بعد همه در اتاق بازجویی جمع شده اند. خوشحالند از این که توانسته اند بالاخره من را بشکنند. من اما فقط نگران تو هستم.
برگه سفید را می گیرم و شروع به نوشتن می کنم؛ “بیانیه تمامش کار من بود.”

دادگاه فائزه هاشمی پشت درهای بسته و به صورت غیرعلنی برگزار شد



به گزارش فارس، غلامعلی ریاحی وکیل فائزه هاشمی در خصوص جلسه رسیدگی به اتهامات موکل خود گفت: جلسه دادگاه در موعد تعیین شده تشکیل شد و در ابتدای جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد.
وی افزود: پس از تفهیم اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به خانم هاشمی پاسخ‌های لازم از طرف وی و بنده به دادگاه ارائه شد.

وکیل فائزه هاشمی با بیان اینکه دادگاه موکل وی غیرعلنی بوده و اجازه ندارد درباره جزئیات آن سخن بگوید، گفت: در مجموع بعد از لایحه تکمیلی که ظرف سه روز آینده به دادگاه خواهیم داد، دادگاه تصمیم‌گیری خواهد کرد.

ریاحی در پایان متذکر شد که وی و موکلش به عنوان آخرین دفاع، از دادگاه فرصت خواستند که ظرف سه روز لایحه دفاعی خود را تقدیم کنند.

پیش از این قرار بود نخستین جلسه‌ رسیدگی به اتهامات فائزه هاشمی صبح روز یکشنبه ۲۳ مرداد ماه‌ برگزار شود که به دلیل درخواست استمهال وکیل پرونده و برای تدارکات دفاع و موافقت دادگاه با این درخواست، جلسه‌ دادگاه به تاخیر افتاد و وقت رسیدگی نیز تجدید شد.