سئوال جواب درباره قوانین ایران

سئوال جواب درباره قوانین ایران

۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

همسر جواد امام: همسرم را مقابل چشم کودکانم کتک زدند

جواد امام از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس ستاد تهران مهندس میرحسین موسوی در انتخاب دهم ریاست جمهوری در حالی در بند ۳۵۰ در حال سپری کردن دوران محکومیت خود می باشد که از حق ملاقات حضوری محروم است.
لیلا سادات جلال زاده همسر جواد امام با بیان اینکه به علت تعطیلات دو هفته است که از همسرش اطلاعی ندارد، به جرس می گوید: ” ملاقات حضوری نداریم و فقط در ملاقات های کابینی می توانیم ایشان را ببینیم که البته بخاطر تعطیلات دو هفته ای اطلاعی از وضعیتشان نداریم. سه بار هم مراجعه کردم تا لباس گرم به دست همسرم برسانم اما متاسفانه قبول نکردند. با توجه به اینکه مدتی هم سیستم گرمایشی و آب گرم بند۳۵۰ قطع بود و حالا نمی دانم همسرم با سرما چه می کند؟”
جواد امام در ۲۴ خرداد ۸۸ در محل زندگی خود پس از ضرب و شتم بازداشت و مدت سه ماه در زندان اوین نگهداری شد و بعد از آن با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیونی آزاد شد. این فعال سیاسی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام تبانی و تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس تعزیری محکوم گردید حکمی که عینا در دادگاه تجدید نظر تایید گردید. در بیستم اردیبهشت ماه سال نود برای گذراندن دوران محکومیت خود به زندان بازگشت.
جلال زاده با بیان اینکه اواسط بهمن ماه دوران محکومیت همسرش به پایان رسیده و آزاد خواهد شد، می گوید: “جواد فردای انتخابات در سال ۸۸ بازداشت شد و سه ماه در زندان نگهداری شد. بعد از صدور حکم زندان به اتهام تبانی علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی و همین چیزهایی که برای همه زندانیان سیاسی گفته اند، دوباره برای گذراندن یکسال محکومیت خود به زندان بازگشت. شکر خدا از نظر جسمانی هم مشکلی ندارد.”
وی با اشاره به نحوه دستگیری همسرش ادامه می دهد: “بعد از انتخابات ساعت دوازده شب که ما در خانه نبودیم عده ای مامور در منزل را شکسته بودند و آنجا را تفتیش کرده بودند و حدود هفت – هشت نفر مامور منتظر بودند تا ما برسیم و جواد را دستگیر کنند. ما که به پارکینگ رسیدیم حمله کردند و جواد را مورد ضرب و شتم قرار دادند و بطوریکه دندان همسرم شکست و به او دستبند زدند و او را بردند و تمام این حرکات جلوی چشم بچه های کوچک ما صورت گرفت. جالب است که تمام وسائل شخصی و لباس های من را هم بهم ریخته بودند و حتی سقف کاذب خانه را هم سوراخ کرده بودند و واقعا نمی دانم دنبال چه می گشتند. بعد از اینکه همسرم را بردند دوباره ده دقیقه بعد به منزل ما برگشتند و کل سیستم دوربین نوار بسته برج را که تمام این برخوردها و حرکات در آن ضبط شده بود، کندند و با خود بردند…”
همسر جواد امام اضافه می کند: “دیگر خودتان تصور کنید جلوی چشم دختر و پسر بچه کوچک دندان پدرش را شکستند و کتکش زدند، آنها چه حالی می توانند داشته باشند. الان پسر من از من سوال می کند که پدرش چه جرمی داشته که کتکش زدند؟ و واقعا نمی دانم چه پاسخی بدهم زیرا خودم هم نمی دانم جرم همسرم چه بوده است؟! فقط به پسرم می گویم او طرفدار شخصیتی بوده است که خود این نظام تاییدش کرده است.”
لیلا سادات جلال زاده در دلنوشته ای برای همسرش از درد و رنج فرزندانش می گوید: “جواد عزیز حالا که تو نیستی امیر علی باز هم بهانه ات را می گیرد…امروز دیگر امیر علی آن کودک چهار ساله ی دیروز نیست…امروز امیرعلی در آن کوچه ی خاطراتش دنبال دندان شکسته ی تو میگردد… میدانی امروز امیرعلی با نگاه زیبایش که در پس آن بغضی نهفته بود و با زبان شیرین کودکانه اش چه گفت؟ گفت جواب سوالم را از آقای رهبری میپرسم…
امروز یاسی نه ساله مان وقتی که هنوز فرشته ها از عرش رحمانی نزول نکرده بودند با گریه از خواب پرید…
امروز محمدمهدی پانزده ساله مان بیشتر از هر زمانی تو را میجوید.
امروز عاطفه بیست ساله مان بهانه ات را می گیرد…
و باز من که نمی دانم به کدامین گناه در بندی؟!”
خانم جلال زاده با اشاره به دلتنگی های فرزندانشان امیدوار است این روزهای تلخ بزودی پایان یابد و می گوید: “دختر نه ساله من خیلی حساس است و در ملاقاتها خیلی اذیت می شود و از پشت شیشه ملاقات کابینی گریه می کند و پسر شش ساله من شانه هایشان را می مالد و می گوید یاسی گریه نکن اگر گریه کنی بابا گریه اش می گیرد و بعد من هم گریه می کنم…خلاصه متاسفانه با احساسات بچه ها بازی می شود.”
جواد امام در دفاعیه خود با تصریح اینکه معتقدان واقعی جمهوریت نظام را به انگیزه دفاع از اسلامیت آن نابود نمی کنند، نوشته است: “طرفداران واقعی نظام و انقلاب کسانی هستند که نه اسلامیت نظام را به نفع جمهوریت مصادره می کنند و نه جمهوریت نظام را به انگیزه دفاع از اسلامیت آن نابود می کنند.از دوران دفاع مقدس زخم هایی به یادگار بر پیکر دارم که در دفاتر ۴۰ درصد ثبت کردند تا اگر روزی مرا به اتهام براندازی و اقدام علیه نظام به بند کشیدند و زخم های بدنم را انکار کردند این گواهینامه رسمی سندی باشد که هر انکاری را ناموجه سازد. در طول بازجویی ها به من القاء می شد که به انقلاب و نظام و امام و رهبری خیانت کرده ام و من هر چه در این گذشته می اندیشیدم جز انتقاد و عدم ارادت به آقای احمدی نژاد و فعالیت در ستاد رقیب ایشان توجیه و بهانه ای برای این اتهامات نمی یافتم. باید می گفتم که هیچ پیوند و نسبت فکری و سیاسی با کسانی که قرآن را کلام پیغمبر می دانند ندارم و من فکر می کردم کدام کرده و رفتار و فعالیت من چنین ابهاماتی را موجب شده است که امروز باید ابهام زدایی کنم؟ آیا فعالیت قانونی و حمایت و تلاش قانونی برای پیروزی کاندیدایی که صلاحیتش از سوی شورای نگهبان تأیید شده و یا همکاری با احزاب و جریان های سیاسی قانونی و رسمی کشور که اعتقادات دینی و مواضع سیاسی شناخته شده و روشنی دارند، چنین ابهامی ایجاد کرده است؟”

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تعداد نظرات زیاد شده و سوال ثبت نمیشه چنانچه شد جواب میدم / در هر قسمتی نظر یا سوال کنید جواب داده میشه