سئوال جواب درباره قوانین ایران

سئوال جواب درباره قوانین ایران

۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

دانشجوی زندانی جواد علیخانی

پیام تبریک دانشجوی زندانی جواد علیخانی دانشجوی دکترای دامپزشکی به مناسبت شروع سال تحصیلی جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران" قرار داده شده است متن یپام به قرار زیر می باشد:
پیام تبریک آغاز سال تحصیلی به دانشجویان شهید چمران اهواز
سلام، یاران دبستانی من !
دگر بار در حالی به استقبال سال تحصیلی جدید در دانشگاه شهید چمران اهواز رفته‌اید که یاران دبستانی شما شجاعانه سکوت را در گلو شکسته و در معبد وحشت فریاد آزادی و دموکراسی خواهی برآورده‌اند و در راه دفاع و صیانت از حقوق بنیادین شهروندان ایرانی، هزینه‌های سنگینی را متحمل شده و از هر حیث مغضوب حکومت گشته و در پایان نیز تجربه دوگانه زندان را از سر می‌گذرانند.
آری، به گواه تاریخ، جنبش دانشجویی ایران به واسطه ذات نقاد و پرسشگر خود در مواجهه با قدرت متمرکز، همواره پیشگام در مبارزات استبداد ستیزانه مردم بوده است و از این حیث تجربیات فراوانی چون 16 آذر 32، 18 تیر 78 و 25 خرداد 88 را در کارنامه انتقادات و اعتراضات علیه حاکمیت به ثبت رسانده است و درست به همین دلیل پیشگام بودن و مرکز ثقل بودن در دستیابی به دموکراسی و به تبع آن، توسعه همه جانبه، رنج‌های فراوانی را متحمل گشته است.
لذا در این نوشتار کوتاه برآن شدم تا ضمن تبریک آغاز سال تحصیلی و ابراز شادمانی از حضور تان در دانشگاه شهید چمران، نکاتی چند را به شما یاران دبستانی‌ام متذکر شوم و با اینکه پنجمین سال محرومیت از تحصیل را تجربه می‌کنم و به جای حضور در کلاس‌های درس و پشت نیمکت نشستن با یاران دبستانی‌ام در زندان‌های مختلف - از سپیدار و کارون اهواز تا زندان اوین- تجربیات گرانسنگی اندوختم و بدین باور رسیده‌ام که «سکوت به جز بایسته ظلمت نیست و به اقتضای شب است و سیاهی است تنها که صداها همه خاموش می‌شوند».
1-      سرکوب مهندسی شده نهاد دانشگاه در سالیان اخیر در تمامی وجوه این نهاد مدنی، اعم از تشکل‌های سیاسی دانشجویی، فرهنگی و علمی و اخراج و بازنشسته کردن پیش از موعد اساتید منتقد و تحول‌خواه و فراخوانی گسترده دانشجویان به کمیته‌های انضباطی و اخراج و ستاره‌دار کردن نخبگان دانشجو و در نهایت زندانی کردن دانشجویان، این حقیقت را در ذهن هر انسان پرسشگر متبادر می‌سازد که نظام تئوکراسی فقاهتی به خوبی به نقش نقادانه و اسستبداد ستیزانه نهاد دانشگاه پی برده و از آنجا که این نهاد مدرن را در تقابل و تعارض با اندیشه‌های تمامیت‌خواهانه و انحصارطلبانه خویش می‌بیند، سعی در حذف و تضعیف و یا امتناع و تعویق تشکل یابی دانشجویان می‌نماید و در مقاطعی که این پتانسیل را داشته باشد، تمام تلاش خود را می‌نماید تا نهاد علم را تابعی از اصول ایدئولوژیک خود سازند و اینگونه کارکرد اصیل دانشگاه که به نوعی معطوف به حقیقت و از جنس پرسشگری و طرح مسأله است را به بیراهه بکشانند و اینگونه نبض حیاتی جامعه را در کنترل و در خدمت اهداف ایدئولوژیک خود می‌سازند که به عنوان نمونه، دو مصداق تاریخی آن را که دانشگاه استقلال خود را از دست داد و به منزله ابزار حاکمیت ایدئولوژیک درآمد می‌توان برشمارد. " 1. سلطه نازی‌ها بر علم و نهادهای علمی به جایی رسید که سخن از فیزیک آلمانی در مقابل فیزیک یهودی می‌رفت. 2. نمونه دوم الگوی سوسیالیستی تحت پوشش برنامه‌های متمرکز از سوی دولت تک جزبی بود و به‌گونه‌ای افراط به عمل آمد که حتی علوم پایه‌ای چون زیست‌شناسی را کسانی چون لیزنکو به چارچوب‌های ایدئولوژی مارکسیستی پیوند زدند و نظام آموزش عالی را تابعی از اصول ایدئولوژیک خود تعریف کردند"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تعداد نظرات زیاد شده و سوال ثبت نمیشه چنانچه شد جواب میدم / در هر قسمتی نظر یا سوال کنید جواب داده میشه