سئوال جواب درباره قوانین ایران

سئوال جواب درباره قوانین ایران

۱۳۹۰ اسفند ۲۶, جمعه

زن اسید پاش اعدام میشود ........
 ........دیوان عالی‌کشور حکم قصاص زن جوانی را که برای انتقام‌گرفتن از شوهرش او را با اسید سوزانده و به قتل رسانده ‌است مورد تایید قرار داد.
به گزارش روزنامه شرق، زنی جوان تیر سال گذشته به ماموران پلیس ورامین خبر داد شوهرش با اسید سوخته و در بیمارستان بستری است. وقتی ماموران به بیمارستان رفتند متوجه شدند مرد جوان جان باخته ‌است. پلیس متوجه شد مقتول مردی ۳۷ساله به نام محمد است که توسط همسرش فریبا به بیمارستان رسانده ‌شده‌ اما قبل از اینکه بتواند حرفی بزند بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد.
این  زن پس از بازجویی ها در اقاریر خود به پلیس گفت: «آن شب آنقدر از دست شوهرم عصبانی بودم که می‌خواستم او را تنبیه کنم به همین دلیل هم اسید خریدم و در یک ظرف ماست ریختم. نیمه‌شب وقتی که از خواب بودن او مطمئن شدم اسید را برداشتم و بالای سرش رفتم و آن را روی شوهرم ریختم. البته نمی‌خواستم شوهرم را بکشم.»
بعد از پایان تحقیقات و بازسازی صحنه جرم و شکایت اولیای‌دم کیفرخواست صادر و فریبا برای محاکمه به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری‌استان تهران فرستاده ‌شد.
در ابتدای جلسه محاکمه نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و کیفرخواست را خواند و از دادگاه خواست فریبا را به مجازات قانونی محکوم کند. در ادامه اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص کردند. آنها گفتند سهم ‌صغیر (فرزند مقتول که به بلوغ شرعی نرسیده ‌است) را می‌پردازند و قصد قصاص دارند. سپس متهم در جایگاه حاضر شد.
او اتهامش را رد کرد و گفت: من تحت فشار بودم، شرایط خوبی نداشتم و در اداره آگاهی خیلی من را اذیت و مجبورم کردند که اعتراف کنم. من هرچه گفتم دروغ بود. متهم دقایقی بعد به یکباره پشیمان شد و گفت می‌خواهد اعتراف کند. او که در مقام آخرین دفاع صحبت می‌کرد، گفت: مدتی بود که شوهرم من را اذیت می‌کرد و می‌خواست وادارم کند از شهر به روستا بروم و آنجا زندگی کنم.
کشمکش بین من و شوهرم فایده‌ای نداشت. او مرد خود‌رایی بود و می‌گفت هر طور شده، می‌خواهد در خانه باغ زندگی کند. می‌گفت آنجا خوب است و ما باید به آن خانه باغ برویم. او به‌جز خودش به کس دیگری فکر نمی‌کرد. من یک پسر ۱۲ساله ‌داشتم که سرنوشتش برایم مهم بود. گفتم پسرمان اذیت می‌شود او نباید در روستا بزرگ شود جواب داد این مسایل به تو ربطی ندارد.
خلاصه اینکه کاری که می‌خواست را انجام داد. من هم خیلی از دستش ناراحت بودم و می‌خواستم از او انتقام بگیرم به همین دلیل هم اسید خریدم و سوزاندمش. فکر نمی‌کردم اسید باعث مرگش شود فقط می‌خواستم یادش باشد دیگر من را اذیت نکند.
او در پاسخ به این سوال که اسید را از کجا آورده ‌بود، گفت: من به مکان‌های عمومی رفت‌وآمد داشتم و در این رفت‌وآمدها با زنی آشنا شدم و مشکل زندگی‌ام را به او گفتم. از شوهرم گلایه کردم و گفتم خیلی اذیتم می‌کند و من نمی‌توانم رفتارهایش را تحمل کنم. به من گفت شوهر او هم مثل همسر من بود. آن زن گفت یک روز برای تنبیه شوهرش اسید روی او ریخت و از آن به بعد شوهرش دیگر کارهای گذشته‌اش را تکرار نکرده‌ است. به من گفت اگر تو هم این کار را بکنی حتما همه چیز درست می‌شود.
من هم به پیشنهاد این زن گوش کردم و اسید خریدم و شوهرم را سوازندم اما فکر نمی‌کردم شوهرم بمیرد. بعد از پایان گفته‌های این زن هیات قضات شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری‌استان تهران وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. این حکم مورد اعتراض متهم قرار گرفت و دیوان‌عالی کشور آن را مورد بررسی قرار داد اما اعتراض متهم مورد تایید قرار نگرفت و با تایید حکم قصاص فریبا یک قدم دیگر به مرگ نزدیک شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تعداد نظرات زیاد شده و سوال ثبت نمیشه چنانچه شد جواب میدم / در هر قسمتی نظر یا سوال کنید جواب داده میشه