سئوال جواب درباره قوانین ایران

سئوال جواب درباره قوانین ایران

۱۳۹۰ شهریور ۱۰, پنجشنبه

اظهارات خواندنی جواد منصوری معاون اسبق وزارت خارجه در مورد هاشمی، ولایتی،موسوی، خراز




جواد منصوری سفیر سابق ایران در چین و معاون اسبق وزارت خارجه در دوره دکتر علی اکبر ولایتی در گفت وگویی مطالبی مهم در باره هاشمی رفسنجانی، ولایتی، خرازی، میرحسین موسوی و سیاست خارجی کشور بیان کرد.
بخشهای مهم این مصاحبه را که سایت روزنامه ایران منتشر کرده است می خوانید:
*در جلسه‌ای با حضور شخص شهید رجایی و تنی چند از دوستان ، معاونت‌های مختلف وزارت خارجه مشخص شد که در آن جلسه بنده به عنوان معاون فرهنگی و کنسولی وزارت خارجه انتخاب شوم.
* یکی از مشکلات ما با بنی‌صدر خروج بسیاری از اسناد از وزارت خارجه قبل از حضور ما در این وزارتخانه بود، متأسفانه آقای ناطقی مدیر کل وقت کنسولی وزارت خارجه بسیاری از اسناد را از وزارت خارجه خارج کرده بود و توسط دفتر رئیس جمهور از کشور خارج شدند.
*بخش عمده‌ای از این اسناد به روابط ایران و اسرائیل و انگلیس و امریکا در زمان پهلوی مربوط بود و تا آنجایی که ما اطلاع داریم این اسناد ابتدا به بلژیک فرستاده شد، اما سرنوشت اسناد هنوز هم مبهم است.
* آقای کروبی در برخی مواقع افراد بسیار ضعیفی را به عنوان سفیر به ما معرفی می‌کرد و اصرار هم داشت که حتماً این فرد استخدام شود یا مثلاً فردی را برای مسافرت یا معالجه به ما معرفی می‌کردند و توقع داشتند که ما بلااستثنا با تقاضای ایشان موافقت کنیم.

*آقای هاشمی معمولاً به ما مستقیم مراجعه نمی‌کردند بلکه درخواست‌های خودشان را از طریق آقای ولایتی پیگیری می‌کردند و احساسشان این بود که اینطور بهتر است
*شخصی را آقای کروبی به ما معرفی کرد که سفیر بشود ما ابتدا ماجرا را با آقای ولایتی در میان گذاشتیم و تأکید داشتیم که ایشان به درد سفارت نمی‌خورند، آقای ولایتی حرف ما را قبول نکرد، به هر طریق آقای ولایتی زیر فشار کروبی قبول کرد تا وی را به عنوان سفیر اعزام کند. تنها یک هفته مانده به این که اعزام شود نامه‌ای از وزارت اطلاعات دریافت کردیم ‌که صراحتاً مواردی را نسبت به ایشان به ما تذکر داده بودند و آقای ولایتی با مشاهده این نامه ناراحت شدند و من خدمتشان عرض کردم که ما فقط سند در مورد اقدامات این فرد نداشتیم و الا از حال و اوضاع ایشان به شما گفته بودیم و آقای ولایتی در پاسخ گفتند که بنده هم تقصیری ندارم آقای کروبی پدر ما را درآورد اینقدر که اصرار کرد.
*آقای ولایتی در بعضی مواقع مجبور بود که به بعضی از خواسته‌ها پاسخ مثبت دهند و می‌گفتند که من چون برای فعالیت‌ خودم نیاز به دستگاه‌های دیگر دارم مجبورم که به برخی از درخواست‌های رئیس‌ مجلس یا نمایندگان یا برخی دیگر از بزرگان پاسخ مثبت دهم به طور مثال برای ادامه تحصیل فرزندان اینها در خارج و مسائلی از این قبیل ایشان ناچار بودند که به خواسته‌های آنها گوش دهند. در دوران آقای خرازی و پس از وی این وضعیت به مراتب بدتر و شدیدتر شده است.
*در سال 68 که آقای هاشمی رئیس‌جمهور شدند دیدگاهشان این بود که نیروهای انقلابی را باید به مرور از کارهای اجرایی کنار گذاشت و بنده نیز متوجه شدم که آقای ولایتی خیلی به ادامه حضور من در وزارت خارجه راغب نیستند از طرفی هم ما چند ماهی بود که در پاکستان سفیر نداشتیم و به راحتی هم نمی‌توانستند یک سفیر برای پاکستان انتخاب کنند چون پیچیدگی‌ها و حساسیت‌های خودش را داشت لذا آقای ولایتی و آقای بشارتی از بنده خواستند که به عنوان سفیر به پاکستان اعزام شوم. چند روز قبل از سفر که برای انجام تشریفات مخصوص قبل از اعزام هر سفیر خدمت آقای هاشمی رسیدم ایشان از من پرسیدند که تو چرا می‌خواهی بری پاکستان؟ و من به ایشان گفتم شما که بنده را از سال 44 می‌شناسید، هنگامی که رئیس‌جمهور شدید ما را تحویل نگرفتید تعجبی هم ندارد که آقای ولایتی اگر بخواهد بنده را با یک خط نامه از وزارت خارجه بیرون کند!
* ما از خرداد 84 تا مهر 85 سفیری در چین نداشتیم. نهایتاً در جلسه‌ای تصمیم گرفته شد که بنده را به چین اعزام کنند اما من قبول نکردم و پس از اصرارهای وزارت خارجه، بنده با دو شرط قبول کردم؛ اول این که تمام امکانات برای فعالیت در آنجا تأمین شود و همچنین باید به پیشنهادات و نظرات من نیز توجه شود اما در طول 3 سال هیچ امکاناتی اعم از کارشناس و بودجه سفارت و مدرسه سفارت و... را به ما ندادند و مدرسه سفارت هم اکنون در زیرزمین ساختمان سفارت با 85 دانش‌آموز فعالیت می‌کند.
* یکی از مسئولان کشورمان به آقای احمدی‌نژاد گفته بود که در چین 5 میلیارد دلار برای فاینانس در پروژه‌های آب و برق آماده داریم و وقتی یکی از معاونان وزیر به چین آمد، مسئولان چینی اعلام کردند با توجه به وضعیت تحریم، امکان دادن فاینانس به شما را نداریم.
*دولت موقت مایل به ادامه رابطه با غرب بود، اما نه به حالت وابستگی به غرب، بلکه به‌طور مستقل، ولی نمی‌توانست سیاست منسجمی را در مقابل غرب در پیش بگیرد، به‌طور مثال در ماجرای کمپ‌دیوید با دخالت امام بود که ماجرا فیصله یافت، زیرا امام از دولت موقت خواسته بود که در مقابل این ماجرا موضعگیری کند، اما این اتفاق نیفتاد و امام هم وزیر خارجه که آقای سنجابی بود را برکنار کرد.
*اگر آقای ابراهیم یزدی با برژینسکی در الجزایر ملاقات نمی‌کردند، اگر آگرمان (پذیرش) را به سفیر جدید امریکا نمی‌داد و حرف‌های مورد پسند امریکا را نمی‌زد، آن‌وقت باعث نمی‌شد که مردم سفارت امریکا را تسخیر کنند.

*آقای قطب‌زاده به دلیل عملکرد بسیار بدش در صدا و سیما برکنار شد و در شورای انقلاب تصمیم بر آن شد که ایشان وزیر خارجه شوند، اما مجبور شدند بعد از یک سال او را از وزارت خارجه اخراج کنند.
*پس از قطب‌زاده، شهید رجایی به عنوان سرپرست وزارت خارجه مشغول فعالیت بودند. شما این دوره را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
شهید رجایی به دلیل اختلافاتی که با بنی‌صدر بر سر انتخاب وزیر خارجه داشتند، خودشان سرپرست وزارت خارجه شدند.
شهید رجایی معمولاً کارها را به معاونین که ما بودیم، می‌سپردند و خط‌مشی‌های کلی را از امام یا شورای امنیت ملی دریافت و به ما ابلاغ می‌کردند و به دلیل اینکه بیشتر درگیر بحث نخست‌وزیری بودند، یک حالت نظارتی بر ما داشتند.
*مدت وزارت میرحسین موسوی کم بود، اما چون بیشتر کار تبلیغاتی انجام می‌دادند، زمینه‌ساز حضورش در جایگاه نخست‌وزیر شد، به‌طور مثال تیتر اول روزنامه‌ها و مجلات را با سخنانش به خود اختصاص می‌داد و جملات دهن‌پرکنی مانند ایجاد جبهه متحد اسلامی می‌گفت که معمولاً در سطح شعار باقی می‌ماند و کار خاصی در همان 3-2 ماه که وزیر خارجه بود، انجام نداد.

*متانت و فعال بودن و تدین از ویژگی‌های بارز شخصیتی دکتر ولایتی بود و یک نکته جالب هم اینکه ایشان از مواد مصرفی وزارت خارجه استفاده نکردند و حتی برای کپی گرفتن نامه‌هایی که می‌دادند از پول خودشان استفاده می‌کردند و متأسفانه به خاطر برخی حسادت‌ها که شد، نتواستیم از وجود چنین شخصیت‌هایی استفاده کافی را ببریم و دلیل حسادتشان هم این بود که اگر این فرد نخست‌وزیر شود، دیگر قدرت به‌طور کامل در اختیار آیت‌الله خامنه‌ای قرار خواهد گرفت و ما باید کسی را در مقابل آیت‌الله خامنه‌ای قرار دهیم و این شد که میرحسین موسوی را به نخست‌وزیری رساندند و به آیت‌الله خامنه‌ای تحمیل کردند.

*متأسفانه در دوره مدیریت خرازی ضعف‌های وزارت خارجه چند برابر بیشتر و به همین ترتیب نقاط قوت آن نیز از بین رفت و ما یک موضعگیری مناسب و یک برنامه‌ریزی منسجم در سیاست خارجی خود نداشتیم.
*من به آقای خرازی در مواردی اعتراض داشتم، ایشان در جواب گفتند بنده مدیر هستم و هر جور صلاح بدانم کار را انجام می‌دهم و ایشان تقریباً تمام نیروهای متدین را از وزارت خارجه بیرون کرد.
*در دوره اصلاحات ما یک جنگ قدرتی را بین معاونین در وزارت خارجه مشاهده می‌کردیم. مثلاً آقای خرازی فردی را به ریاست جمهور به عنوان سفیر معرفی می‌کردند، بعد آقای امین‌زاده به عنوان معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت خارجه با ریاست جمهوری تماس می‌گرفتند و از سفیر شدن آن فرد ابراز نارضایتی می‌کردند و خیلی راحت آن فرد کنار گذاشته می‌شد، بدون توجه به اینکه وزیر خارجه وی را تأیید کرده است.
*اصلاً خرازی نمی‌توانست در مقابل نظرات امین‌زاده ایستادگی کند و به عبارتی وزارت خارجه را امین‌زاده هدایت می‌کرد.
*شما فکر می‌کنید الآن ما چند نفر در وزارت خارجه یا نمایندگی‌هایمان در کشورهای عربی داریم که مسلط به زبان عربی باشند؟ شاید به تعداد انگشتان یک دست.
* روزی که آیت‌الله خامنه‌ای بعد از رحلت امام به عنوان رهبر انقلاب انتخاب شدند، فردای آن روز ما یک برنامه‌ای تدارک دیدیم تا سفرای مقیم تهران برای عرض تبریک خدمت ایشان برسند. آیت‌الله ‌خامنه‌ای از آقای ولایتی خواستند که تعدادی مترجم بیایند تا ایشان بتوانند راحت‌تر با سفرا صحبت کنند. بعد از برنامه خود آیت‌الله خامنه‌ای با حالتی ناراحت خطاب به آقای ولایتی گفتند که این چه مترجم‌هایی بود که آورده بودید، اصلاً معلوم نبود چه می‌گفتند یعنی ما هنوز هم تعدادی مترجم مسلط در وزارت خارجه نداشتیم. اگرچه امروز هم نداریم.
*قطعاً در ماجرای حج خونین، امام و به تبع آن دستگاه سیاست خارجی با اقدامات سرخود عده‌ای که منجر به آن حادثه شد موافق نبودند اما ما با یک عمل انجام شده مواجه شده بودیم. بعد از وقایع مکه حضرت امام(ره) سخنانی را ایراد کردند که به موجب آن رابطه ایران و عربستان قطع شد و حج هم به تبع آن تعطیل شد بعد از گذشت دو سال از این ماجرا حضرت امام از مسئولین خواستار برقراری ارتباط مجدد با عربستان شدند.
خدمت ایشان بیان شد که با توجه به سخنان شدیداللحن جنابعالی مردم از ما این تصمیم را نخواهند پذیرفت و ما توان انجام این کار را نداریم. امام در همان جا فرمودند: «هم‌اکنون وظیفه‌ شما برقراری مجدد رابطه است.» منتها شاید امام نمی‌پسندیدند که صریحاً به صورت عمومی بگویند که کسانی که این کار را کردند خلاف کردند یا من موافق نبودم.
* حضرت امام(ره)، آقای ولایتی را به عنوان نماینده ایران در مذاکرات آتش‌بس انتخاب کردند اما آقای موسوی خودش می‌خواست در این مذاکرات شرکت کند.
* تمامی امور سیاست خارجی یک کشور باید در وزارت امور خارجه تجمیع شود نه جای دیگر. آقای ولایتی خیلی خوب این مذاکرات را اداره کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تعداد نظرات زیاد شده و سوال ثبت نمیشه چنانچه شد جواب میدم / در هر قسمتی نظر یا سوال کنید جواب داده میشه