مَثَل اعلاي كارشناسي پزشكي تلويزيون دولتي، حسين روازاده است.
مجيد محمدي (جامعهشناس)
رسانههاي همگاني علاوه بر اطلاع رساني تلاش مي كنند خبرهاي روز را در بافت و سياق تاريخي و اجتماعي و جغرافيايي آنها قرار دهند و از اين طريق مخاطب را با علل و پيامدهاي رخدادها آشنا سازند.به همين منظور، اين رسانهها از گروهي از افراد به عنوان كارشناس دعوت مي كنند تا كار تحليل را براي آنها انجام دهند. اين كارشناسان طيف گستردهاي از اساتيد دانشگاهها، متخصصان رشتهي مربوط به رويداد مربوطه، كاركنان باتجربهي دستگاههاي دولتي و غير دولتي، فعالان نهادهاي مدني، نويسندگان و روزنامه نگاران برجسته و با تجربه، و سياستمداران كاركشته را شامل مي شوند.رسانههاي دولتي ايران در اين قلمرو چگونه عمل مي كنند؟ كارشناسان آنها چه كساني هستند، چه باورهايي دارند و چگونه رويدادها را تحليل مي كنند؟در اين نوشته براي پاسخ به سوالات فوق بر تلويزيون دولتي تمركز يافته و با سه معيار كارشناسان اين رسانه را برگزيدهام: حضور در برنامهها به عنوان كارشناس و نه به عنوان اداره كنندهي برنامه يا مجري (از اين جهت فردي مثل قرائتي در اين مقوله جاي نمي گيرد)، حضور مرتب يا دورهاي در برنامهها و نه صرفا يك يا دو برنامه، و نزديكي ديدگاه اين افراد به حكومت و به همين جهت بيان شدن ديدگاهها و ايدئولوژي حاكم و منش و رفتار غالب حاكمان از زبان آنها.مشاور خانوادهكسي كه در تلويزيون دولتي ايران به خانوادهها مشاوره مي دهد بر اين باور است كه «موسيقي هاي جديد [كه در قسمتي ديگر از همين گفته ها را مبتذل مي خواند] جوانان را به عشقهاي چند روزه و گاه حتي ازدواج هايي مي كشاند كه نتيجه آن طلاق است. براي همين آمار طلاق متاسفانه هر سال در كشور ما رو به افزايش است، به طوري كه طبق آمارهاي سال جاري از هر چهار مورد ازدواج، يكي به طلاق ختم شده است.» (سيما فردوسي، تابناك، ۱۸ بهمن ۱۳۸۹)ناكارشناسي كه طلاق را به موسيقي زير زميني نسبت مي دهد طبعا از برهم خوردن نظام هنجاري جامعه، بيكاري و فقر، ازدواجهاي كور و بدون شناخت، گسترش اعتياد، و نقش حكومت در حاكم شدن فرهنگ مصرفي و زود به نتيجه رسيدن در حوزهي اقتصادي غفلت مي كند.كارشناس ورزشيتلويزيون دولتي در برنامههاي ورزشي كساني را به عنوان كارشناس دعوت مي كند كه نقض غرض به حساب مي آيند. به عنوان نمونه در بحث از دوپينگ ورزشكاري دعوت مي شود كه به علت دوپينگ از مسابقات محروم شده است. (۱۲ مرداد ۱۳۹۰)كارشناس ديگر تلويزيون در حوزهي فوتبال در يكي از برنامههاي ورزشي شبكهي دو آشكارا با خواندن يك بيت شعر و القابي نظير كف بين، رمال و جادوگر به قطبي سر مربي تيم ملي توهين كرد. (رجا نيوز، ۱۷ مهر ۱۳۸۹) برنامههاي ورزشي تلويزيون دولتي اصولا مبتني است بر دعوت كارشناساني كه كمتر اهل تحليل سياستهاي ورزشي كشور و بيشتر اهل پرداختن به مجادلات شخصي ميان تصميم گيرانند.كارشناس مذهبيكارشناس مذهبي تلويزيون دولتي جمهوري اسلامي كسي مي تواند باشد كه در دو بند از سخن خود ده ها بار مداحي رهبر كشور را عرضه كند: «مقام معظم ولايت فقيه، رهبر فرزانه انقلاب شكوهمندمان، به مثابه يك باغبان دلسوز در مزرعه و لاله زار كشور... رهبر معظم انقلاب... رهبر معظم انقلاب اسلامي... رهبر حكيم انقلاب... فرمايشات حضرت آيت الله خامنه اي... فرمان معظم له به عنوان يك مرجع... در جايگاه والاي ولايت فقيه.» (سيد محمد باقر علم الهدي، رسالت، ۱۵ آبان ۱۳۸۶)كارشناس سياسيدر مورد كارشناسان سياسي جمهوري اسلامي كافي است به نقد يكي از روزنامههاي اقتدارگراي داخلي نگاهي بيندازيم: «فردي كه تحت عنوان كارشناس سياسي با خبر ساعت ۱۴ ديروز شبكه اول سيماي جمهوري اسلامي مصاحبه ميكرد، انفجارهاي شب جمعه زاهدان را نتيجه خشم دولت آمريكا از شكست در ماجراي شهرام اميري دانست!عجيب است كه تلويزيون با افرادي به عنوان كارشناس سياسي مصاحبه ميكند كه با اظهارات خود، قدرت آمريكا را در ترتيب دادن چنين انفجارهايي در فرصتي بسيار كوتاه يعني درست در روز ورود شهرام اميري به تهران به رخ ميكشند. هر چند اين شخص قطعاً قصد قدرتمند جلوه دادن دولت آمريكا در انجام اين عمليات در اين زمان كوتاه را نداشت، لكن تلويزيون بايد از كارشناسان زبدهاي كه قدرت تحليل واقعي رويدادها را داشته باشند استفاده كند و شعور مردم را دست كم نگيرد.» (جمهوري اسلامي، ۲۵ تير ۱۳۸۹)كارشناس رسانهايكارشناسان رسانهاي تلويزيون دولتي در توطئه پردازي و پيدا كردن اسامي سينمايي براي اين توطئههاي توهمي و خيالي خبره هستند. آنها هر آنچه را كه خوش نداشته باشند به موجودي خيالي به نام آمريكا نسبت مي دهند.اين آمريكا (معلوم نيست منظورشان شهروندان آمريكايي است، شركتها، سازمانها يا نهادهاي مدني يا دولت آمريكا) مرتبا دارد براي سقوط جمهوري اسلامي برنامه مي نويسد و به اجرا مي گذارد و همهي شهروندان و جوامع و شركتها نيز مثل موم در دست اين «آمريكا» هستند: «آمريكا براي تحقق و عملياتي نمودن هر يك از اين مسائل [طرحهاي آژاكس دو يا آنفلوآنزاي نيويوركي] برنامههاي مختلفي را در دستور كار خود قرار داد چنانچه در خصوص نفرت از ايرانيت ساخت فيلم سينمايي ۳۰۰ را در دستور قرار داد.» (حسن عباسي، الف، ۱۱ مرداد ۱۳۸۸)مجموعههاي تلويزيوني امريكايي مثل ۲۴ يا لاست با تمركز بر نظريهي توطئه در تلويزيون دولتي جمهوري اسلامي مورد بررسي و نقد واقع شدهاند.كارشناس رسانهاي تلويزيون در مورد مجموعهي لاست مي گويد: «اينها با تلويزيون استراتژيك امروز به جان جهان افتادند. از سينماي استراتژيك عبور كردند. ناتوي فرهنگي امروز در تلويزيون استراتژيك است. امروز در ايران جوانان صرفاً به پاي فيلم سينمايي نمينشينند، سريالهاي بالاي ۴۰،۵۰ قسمت ميبينند... پشت صحنه اداره جزيره جهاني [محل وقوع داستان مجموعه]، يهود است... جزيره جهاني همان بهشت ليبراليسم است كه بشر راه برون رفتي براي آن ندارد... سيطره آنگلوساكسونها بر جزيره جهاني را نشان ميدهد، تقابل و همكاري آنگلوساكسونها و يهود در مديريت و سيطره جهان.» (نقد و بررسي حسن عباسي بر سريال لاست، سياست روز، ۲۸ آذر ۱۳۸۸)كارشناس تاريخخسرو معتضد يكي از كارشناسان تاريخ راديو و تلويزيون دولتي است. وي تاريخ را با رمان تاريخي درهم مي آميزد و از تاريخ همان نكاتي را بيرون مي آورد كه به مزاج اصحاب قدرت خوشايند باشد، چه محمدرضا پهلوي در برگزاري جشنهاي ۲۵۰۰ سالهي شاهنشاهي و چه دستگاه ولايت فقيه در تبليغ چادر به عنوان حجاب برتر.وي در دفاع از «چادر سياه» در برابر نقد مهدي كلهر از آن در ويژه نامهي خاتون مي گويد: «ايرانيان از دوران هخامنشيان...به علت غيرتمندي خاصي كه داشتند زنان خود را به بيرون از خانه نمي فرستادند. زنان محترمه پاي پياده در خيابان ها حركت نمي كردند. سوار تخت روان مي شدند كه پارچه اي سياه روي آن مي كشيدند و آن را چادر مي خواندند...زنان ايراني همواره بسيار محجوب و متدين و محترمه بوده اند.. زن ايراني لباس و چادر متين سياه يا سفيد گلدار خود را داشت. در خانه چادر سفيد بر سر مي كرد يا بدون چادر در اندروني زندگي مي كرد و در بيرون، چادر سياه مي پوشيد... من باور دارم كه اسلام به زنان آزادي بسيار داده.» (مجبوري تاريخ بفرمايي، تابناك، ۳۰ مرداد ۱۳۹۰)مورخ رسمي حكومت همان ديدگاهي را كه روحانيت حاكم و رهبر در مورد حجاب دارند منتقل مي كند و همه زنان ديگر عالم را كه حجاب رسمي دولتي را ندارند جلف و غير محترم و غير متدين معرفي مي كند.از نگاه وي، چادر متين است چون رهبر جمهوري اسلامي چنين مي خواهد. تمام محدوديتهاي زنان مثل زنداني كردن آنها در اندروني يا سلطهي مردان بر آنها نيز ناشي از غيرت مرد ايراني است. سخنان اين كارشناس از حيث مباني تفاوتي با هتاكي هاي عناصر حزب اللهي عليه زنان محترم ايراني ندارد، همان ها كه مردي با همسر غير محجبه را بي غيرت مي خوانند و زناني با غير از پوشش چادر سياه را بدكاره مي خوانند. وثاقت آثار اين مورخ را با آن سخن وي كه در جمهوري اسلامي سانسور وجود ندارد (ايرنا، ۲۹ مهر ۱۳۸۸) مي توان سنجيد.كارشناس پزشكيمَثَل اعلاي كارشناسي پزشكي تلويزيون دولتي، حسين روازاده است.وي فرضيههاي پزشكي و سلامتي حيرت انگيزي به زبان آورده است كه نه تحقيق پذيرند و نه ابطال پذير: ربط دادن نرخ بالاي خودكشي با خوردن ماهي (با اين فرض كه ماهي خوردن افراد را به سمت سكون مي برد)، رابطهي خوردن آب زياد و پيري زودرس و چين و چروك صورت، رابطه نشسته دوش گرفتن و تقويت مو و نشات گرفتن دوش از دنياي استكباري، درست شدن اتل متل توتوله توسط استكبار، و رابطهي خوابيدن رو به قبله و كاهش امكان سكتهي قلبي (فيلم هاي اين سخنان در سايت يوتيوب موجود است).تنها يك رسانهي تبليغاتي ضد غربي (يا همان ضد علمي) مي تواند تريبون خود را به دست كارشناساني مثل روازاده بدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
تعداد نظرات زیاد شده و سوال ثبت نمیشه چنانچه شد جواب میدم / در هر قسمتی نظر یا سوال کنید جواب داده میشه