سئوال جواب درباره قوانین ایران

سئوال جواب درباره قوانین ایران

۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

فشار برای مختومه کردن پرونده قتل هدی صابر

در حالیکه بیش از هفت ماه از به شهادت رسیدن هدی صابر پژوهشگر و فعال ملی- مذهبی می گذرد اما تاکنون پیگیری های خانواده و وکیل این زنده یاد مبنی بر رسیدگی به موارد اهمال و قصور و تعمد در رابطه با این حادثه به نتیجه ای نرسیده است.
فریده جمشیدی همسر هدی صابر با بیان اینکه هنوز به نتیجه ای نرسیدیم و وکیل در حال پیگیری هستند به "جرس" گفت: حدود یکماه پیش به اصرار می خواستند پرونده را ببندند که وکیلمان شکایت کردند و پرونده به جریان افتاد و الان در دست اقدام است اما تاکنون به نتیجه ای نرسیده ایم. چند بار به پسر من تلفن های تهدید آمیزی شده که این پرونده هایی که دارید، قلابی است بیایید ما پرونده اصلی را بهتان بدهیم... یکبار که درخت کاجی که بر سر قبر ایشان کاشته بودیم در آورده بودند.اما غافل از اینکه اینها دیگر قدیمی شده و خودشان هم می دانند هدی در مظلومیت و "ناجوانمردانه" به شهادت رسید. من خودم آدم سیاسی نیستم و کاری به سیاست ندارم اما هیچگاه نخواهم گذاشت که خون صابر هدر رود، واقعا نخواهم گذاشت. 64 نفر هم شهادت داده اند و این کم نیست و فکر نکنم در تاریخ ایران تاکنون چنین مسئله ای سابقه داشته باشد.
هدی صابر در دوازده خرداد ماه سال جاری در حالیکه در اوین زندانی بود در اعتراض به کشتن هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش عزت‌الله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و بر اثر بی مبالاتی و بی توجهی مسئولان زندان به شهادت رسید. این در حالی است که علی رغم شهادت حاضران در زندان مبنی بر ضرب و شتم و عدم رسیدگی به وضعیت نامناسب جسمانی هدی صابر، مسئولین حکومتی سعی کردند علت مرگ او را کاملا طبیعی ذکر کنند.
بدنبال کتمان و دروغ پراکنی های رسانه های حکومتی و مسئولین، شصت و چهار تن از زندانیان سیاسی با انتشار بیانیه ای با شهادت دادن بر آنچه در آخرین لحظات حضور صابر در بند بر وی گذشته، حاکمیت را مسئول مستقیم مرگ هدی صابر دانستند.
خانم جمشیدی با اشاره بر شهادت زندانیانی که شاهد این اتفاقات بوده اند، ادامه می دهد: مسئولین می گویند دلیل مرگ سکته است اما معلوم نمی کنند که این سکته در چه شرایطی بوده است؟ با چند نفر از پزشکان متخصص مشاوره کردم و گفتند که می شده در آن شش ساعت طلایی بعد از سکته او را نجات داد، اما آنها مخصوصا گذاشتند این شش ساعت از دست برود بعد او را به بیمارستان برده اند. شماره تلفن ما را هم داشتند حداقل این بود که می توانستند ما را خبر کنند و بچه های من پدرشان را می دیدند و اینطور شوک به آنها وارد نمی شد.
خانوادۀ مرحوم صابر در شکایت نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه، خواهان رسیدگی به موارد اهمال و قصور و تعمد در رابطه با فوت هدی صابر شده و به موارد غیرقانونی از جمله "ادامه بازداشت و نگهداری غیر قانونی و بدون حکم هدی"، "عدم تحویل نامۀ فعالان ملی - مذهبی به وی مبنی بر پایان دادن به اعتصاب غذا"، "ضرب و شتم در بهداری زندان"، اعزام دیرهنگام آن مرحوم به بیمارستانی بیرون از زندان که منجر به از دست رفتن زمان برای نجات وی گردید" و همچنین نکاتی دیگر چون "عدم اطلاع به خانواده" را مورد اشاره قرار داده اند. به پیوست این شکایت نامه، متن گزارش پزشک قانونی که صریحا به وجود کبودی و تورم و خون مردگی در سمت راست پیشانی هدی صابر (تایید ضرب و شتم هدی صابر در بهداری زندان) و نیز علامت خون مردگی (که این مورد را پزشکی قانونی احتمالا ناشی از عملیات احیاء دانسته بود) نیز، ارائه کرده اند. اما به این شکایت نامه نیز همچون موارد دیگر تاکنون پاسخی داده نشده است.
فریده جمشیدی با گریه و بغض سخنان خود را اینگونه به پایان می برد: چطور می شود صابر را فراموش کنیم؟ روز به روز غم از دست دادن او را بیشتر احساس می کنیم و هر چه زمان می گذرد داغمان تازه تر می شود، آن هم با این مظلومیتی که از دست رفت. واقعا ناجوانمردانه بود بعد هم جسد چنین مردی را 24 ساعت بگذارند آنجا و به ما اطلاع ندهند، به بیمارستان ببرند به ما اطلاع ندهند... واقعا ما چنین انتظاری را نداشتیم...ما دو تا پسر داریم که من و آنها یک لحظه هم نمی توانیم یاد او و مظلومیتش را از یاد ببریم. خود من مریض هستم روز به روز افسردگی ام بیشتر می شود، این غم چنان برای من سنگین است که با وجودی که آدم ورزشکاری هستم دارم توانم را از دست می دهم و فلج می شوم. به زور خودم را می کشم و سر کار می روم. سعی می کنم بچه ها ناراحت نباشند اما نمی شود! ما انتظار داشتیم که هر چه زودتر او از زندان آزاد شود اما به این شکل اسف بار جسد صابر را به من تحویل دادند! آقای صابر که کاری نکرده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تعداد نظرات زیاد شده و سوال ثبت نمیشه چنانچه شد جواب میدم / در هر قسمتی نظر یا سوال کنید جواب داده میشه