سئوال جواب درباره قوانین ایران

سئوال جواب درباره قوانین ایران

۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه

نامه مادر محمد داوری به علی پورسلیمان معلم زندانی



مادر محمد داوری که مطلع شده این معلم بخشی از مجازاتش به خاطرکمک به او و فرزند دربندش بوده دل نوشته ای را خطاب به علی پورسلیمان نوشته است.
به گزارش کلمه، یکی از موارد اتهامی علی پورسلیمان ارسال نامه مادر محمد داوری، روزنامه نگار و معلم زندانی برای انتشار در سایتهای خبری بوده است. پور سلیمان بعد از گذشت دو سال از حبس داوری زندانی و بازداشت شد. اتهامی که وی در جلسه ی دادگاه، مسوولیت آن را پذیرفته و انگیزه و هدفش را کمک به مادر و خانواده محمد داوری و وظیفه انسانی و اخلاقی اش عنوان کرده است.
مادر داوری در این نامه خطاب به دبیر کل سازمان ملل از وضعیت فرزندش نوشته بود و از او وی خواسته بود به وضعیت زندانیان سیاسی در ایران و از جمله فرزندش توجه کند.
علی پورسلیمان، فعال صنفی معلمان در تاریخ بیست و چهام مهرماه سال جاری توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس محکوم شد.
مادر محمد داوری که مطلع شده این معلم بخشی از مجازاتش به خاطرکمک به او و فرزند دربندش بوده دل نوشته ای را خطاب به علی پورسلیمان نوشته است.
محمد داوری به شش سال حبس محکوم شده است و بیش از دو سال و نیم است که بدون یک روز مرخصی در زندان اوین به سر می برد.
 
متن این نامه به شرح زیر است:
علی جان
وقتی شنیدم تو را به علت کمک به انتشار نامه من خطاب به دبیر کل سازمان ملل مجرم شناخته اند و در زندان نگاه داشته اند، به شدت ناراحت و متاثر شدم، ناراحت از اینکه همیشه دیدن تو بخشی از نبود محمد را برای من تسکین می داد و اینکه چراباید تاوان رفاقت و دوستی در این زمانه این قدر سنگین و ناجوانمردانه باشد.
در زمانه ای که سال تا سال، برادر از برادر خبری نمی گیرد و همسایه از حال همسایه بی اطلاع است اما تو و خانواده ات وقتی که من برای ملاقات با محمد پس از طی مسافت طولانی از بجنورد به تهران می آمدم با روی گشاده از من پذیرایی می کردید و تمام تلاشتان کمک به محمد و آزادی او بود. این چه زمانه ای است که این گونه ویژگی های انسانی و اخلاقی تاوان و مجازات دارد؟ بزرگترین افتخار من داشتن محمد ودوستان اوست که این گونه فضایل انسانی و اخلاقی را پاس می دارند.
وقتی شنیدم تو را با آن وضع دردناک و دلخراش دستگیر کرده و سرت را شکسته اند و این همه بلا و مصیبت بر سرت آورده اند و پس از آن تو را به زندان انداخته اند نمی توانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. این برخوردها در حالی با تو و محمد من و دیگر زندانیان سیاسی می شود که صدها خلافکار و دزد به راحتی در جامعه می گردند.
وقتی شنیدم مادرت زمانی که فهمیده تو دوباره راهی ۲۰۹ شده ای به دلیل شوک عصبی راهی بیمارستان شده بی اختیار گریه کردم و قلبم به درد آمد آن روز آرزوکردم که کاش من به جای او بودم و حداقل با تحمل بخشی از درد و غصه مادرانه او قسمت کوچکی از زحمات تو را جبران می کردم.
امروز مثل بسیاری دیگر از مردم شرمنده محمد، تو و دیگران هستم، اینکه کاری برای آزادی شما از من بر نمی آید. اما من همیشه برای آزادی شما و همه آنهایی که به خاطر عقیده شان در زندان هستند دعا می کنم و آرزوی نابودی ظالمان را دارم.
مادر محمد داوری (روزنامه نگار و معلم زندانی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تعداد نظرات زیاد شده و سوال ثبت نمیشه چنانچه شد جواب میدم / در هر قسمتی نظر یا سوال کنید جواب داده میشه